کلمه جو
صفحه اصلی

قواشه

لغت نامه دهخدا

( قواشة ) قواشة. [ ق َ ش َ ] ( ع اِ ) آنچه ببریدن باقی ماند از درخت رز. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). آنچه از درخت رز پس از بریدن باقی ماند. ( ناظم الاطباء ).

قواشة. [ ق َ ش َ ] (ع اِ) آنچه ببریدن باقی ماند از درخت رز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). آنچه از درخت رز پس از بریدن باقی ماند. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: