کلمه جو
صفحه اصلی

گیسووار

لغت نامه دهخدا

گیسووار. ( ص مرکب ) چون گیسو. گیسووش. مانند گیسو در سیاهی و بلندی و رشته :
آن چنگ ازرق سار بین زر رشته در منقار بین
در قید گیسووار بین پایش گرفتار آمده.
خاقانی.


کلمات دیگر: