( صفت ) شوهر کرده .
شوی کرده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شوی کرده. [ ک َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) شوهرکرده. دختری که شوهر گزیده باشد :
ور صد هزار عذر بگوئی گناه را
مر شوی کرده را نبود زیب دختری.
ور صد هزار عذر بگوئی گناه را
مر شوی کرده را نبود زیب دختری.
سعدی.
کلمات دیگر: