کلمه جو
صفحه اصلی

قواعه

لغت نامه دهخدا

( قواعة ) قواعة. [ ق ُ ع َ ] ( ع اِ ) مؤنث قواع ، خرگوش. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). خرگوش ماده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قواع شود.

قواعة. [ ق ُ ع َ ] (ع اِ) مؤنث قواع ، خرگوش . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خرگوش ماده . (ناظم الاطباء). رجوع به قواع شود.



کلمات دیگر: