قواعل . [ ق َ ع ِ ] (اِخ ) موضعی است در جبل . امروءالقیس در اشعار خود از آن یاد کند. رجوع به معجم البلدان شود.
قواعل
لغت نامه دهخدا
قواعل . [ ق َ ع ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاعلة. کوههای دراز بلند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
قواعل. [ ق َ ع ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ قاعلة. کوههای دراز بلند. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
قواعل. [ ق َ ع ِ ] ( اِخ ) موضعی است در جبل. امروءالقیس در اشعار خود از آن یاد کند. رجوع به معجم البلدان شود.
قواعل. [ ق َ ع ِ ] ( اِخ ) موضعی است در جبل. امروءالقیس در اشعار خود از آن یاد کند. رجوع به معجم البلدان شود.
کلمات دیگر: