کلمه جو
صفحه اصلی

لزورک

لغت نامه دهخدا

لزورک. [ ل ِ ] ( اِخ ) ژاکب. مولد دوئه. متهم به کشتن پیک لیون در راه ملون. وی محکوم و مقتول شدولی کمی بعد بی گناهیش مبرهن گشت. ( 1863-1796 م. ).

لزورک. [ ل َ رَ ] ( اِخ ) موضعی به بالا لاریجان مازندران. ( سفرنامه رابینو ص 114 بخش انگلیسی ).

لزورک . [ ل َ رَ ] (اِخ ) موضعی به بالا لاریجان مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 114 بخش انگلیسی ).


لزورک . [ ل ِ ] (اِخ ) ژاکب . مولد دوئه . متهم به کشتن پیک لیون در راه ملون . وی محکوم و مقتول شدولی کمی بعد بی گناهیش مبرهن گشت . (1863-1796 م .).



کلمات دیگر: