مترادف تذکار : تذکر، ذکر، یادآوری
تذکار
مترادف تذکار : تذکر، ذکر، یادآوری
فارسی به انگلیسی
remembrance, token
reminder, warning
عربی به فارسی
هديه يادگاري يادبود , خاطره , يادگاري , نشان , ياداور
مترادف و متضاد
تذکر، ذکر، یادآوری
فرهنگ فارسی
ذکرکردن، بیاد آوردن، یاد آوری
۱- ( مصدر ) ذکر کردن بیاد آوردن . ۲-( اسم ) یاد آوری ذکر. جمع : تذکارات .
۱- ( مصدر ) ذکر کردن بیاد آوردن . ۲-( اسم ) یاد آوری ذکر. جمع : تذکارات .
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ذکر کردن ، به یاد آوردن .
لغت نامه دهخدا
تذکار.[ ت َ ] ( ع مص ) یاد کردن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || نگه داشتن چیزی در ذهن. ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ذکر نمودن ، و بکسر خطاست ، چرا که سوای تبیان و تلقای ، هیچ مصدری بر وزن تفعال بکسر نیامده مگر اسم جنس و صفات ، برین وزن اکثر می آید چنانکه تمثال و تمساح و تلعاب بمعنی بسیار بازی کننده. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ).
فرهنگ عمید
۱. ذکر کردن.
۲. به یاد آوردن.
۳. یادآوری.
۲. به یاد آوردن.
۳. یادآوری.
جدول کلمات
یاداوری
پیشنهاد کاربران
/tezkAr/ غلط است باید با فتحه نوشته شود. تَذکار
یادآوری
ذاکر
کلمات دیگر: