کلمه جو
صفحه اصلی

برکوک

لغت نامه دهخدا

برکوک. [ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند. کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 559 تن. آب از رودخانه. محصولات غلات ، زعفران ، شلغم. شغل زراعت. راه مالرو. ( از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9 ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۳°۲۵′۲۳″ شمالی ۵۹°۲۲′۳۵″ شرقی / ۳۳٫۴۲۳۰۶°شمالی ۵۹٫۳۷۶۳۹°شرقی / 33.42306; 59.37639
اسماعیلیان در ایران
برکوک، روستایی در دست روحانیون
روستای برکوک از نگاه دوربین
بلندا و جایگاه: فالینگ رین.
برکوک روستایی است از توابع بخش سده و در شهرستان قائنات در استان خراسان جنوبی، ۴۵ کیلومتری شهرهای بیرجند و قائن. این روستا تا مرز افغانستان ۱۵۰ کیلومتر فاصله دارد.
روستای برکوک شیعه در دامنه کوه های قهستان بوده. در نزدیکی برکوک دو روستای «خشک» و «کلاته بالا» قرار دارد که اکثریت جمعیت آنها اسماعیلیه هستند.وجود دو محصول مقاوم زرشک و زعفران باعث تأمین زندگی در این روستا شده است.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۵۷۵ نفر (۱۸۰ خانوار) بوده است.در برکوک صد و هشتاد خانوار زندگی می کنند که در حدود صد خانوار از آنها روحانی هستند.بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۵۶۹ نفر (در ۱۸۴ خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: