کلمه جو
صفحه اصلی

تغریز

فرهنگ فارسی

یک نوبت میان دو نوبت دوشیدن

لغت نامه دهخدا

تغریز. [ت َ ] ( ع اِ ) واحد تغاریز. رجوع به همین کلمه شود.

تغریز. [ ت َ ] ( ع مص ) ترک دادن و دوشیدن ناقه را یا آب سرد پاشیدن بر پستانش تا شیر منقطع گردد یا یک نوبت میان دو نوبت دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). || دنبال بر زمین فروبردن ملخ. ( زوزنی ). دم فروبردن ملخ بر زمین. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || فروکردن سوزن در چیزی. ( از اقرب الموارد ).

تغریز. [ ت َ ] (ع مص ) ترک دادن و دوشیدن ناقه را یا آب سرد پاشیدن بر پستانش تا شیر منقطع گردد یا یک نوبت میان دو نوبت دوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || دنبال بر زمین فروبردن ملخ . (زوزنی ). دم فروبردن ملخ بر زمین . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فروکردن سوزن در چیزی . (از اقرب الموارد).


تغریز. [ت َ ] (ع اِ) واحد تغاریز. رجوع به همین کلمه شود.



کلمات دیگر: