بیرون لنجیدن بیرون کشیدن .
برون لنجیدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
برون لنجیدن. [ ب ِ / ب ُ ل َ دَ ] ( مص مرکب ) بیرون لنجیدن. بیرون کشیدن. خارج ساختن :
کسی را کش تو بینی درد کولنج
بکافش پشت و زو سرگین برون لنج.
کسی را کش تو بینی درد کولنج
بکافش پشت و زو سرگین برون لنج.
طیان.
کلمات دیگر: