کلمه جو
صفحه اصلی

گروران

لغت نامه دهخدا

گروران. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 49000گزی شمال باختری کرمانشاه و 3000گزی باختر شوسه سنندج. هوای آن سرد و دارای 220 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه رازآور. تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و چغندر و قند و برنج و تریاک و توتون و شغل اهالی زراعت است و تابستان از گروران اتومبیل میتوان برد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

گروران. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 5000گزی جنوب مرزبانی کنار رودخانه رازآور هوای آن سرد و دارای 120 تن سکنه است. آب آنجا از نهر چم داشتی تأمین میشود. محصول آن غلات حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت است. راه آن در فصل خشکی اتومبیل رو است. در دو محل نزدیک بهم واقع به علیا و سفلی مشهور است. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

گروران . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 5000گزی جنوب مرزبانی کنار رودخانه ٔ رازآور هوای آن سرد و دارای 120 تن سکنه است . آب آنجا از نهر چم داشتی تأمین میشود. محصول آن غلات حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت است . راه آن در فصل خشکی اتومبیل رو است . در دو محل نزدیک بهم واقع به علیا و سفلی مشهور است . (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


گروران . [ گ ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، واقع در 49000گزی شمال باختری کرمانشاه و 3000گزی باختر شوسه ٔ سنندج . هوای آن سرد و دارای 220 تن سکنه است . آب آنجا از رودخانه ٔ رازآور. تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوبات و چغندر و قند و برنج و تریاک و توتون و شغل اهالی زراعت است و تابستان از گروران اتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).



کلمات دیگر: