( طالب آباد ) طالب آباد. [ ل ِ ] ( اِخ ) محلی است فعلاً ایستگاه شماره 32 راه آهن شمال ، با نام بهرام ، اما پیشتر طالب آباد خوانده میشد. بواسطه نزدیکی به تپه ها و خرابه هائی منسوب به بهرام گور، از طرف فرهنگستان بدین نام ( بهرام ) نامیده شد. فاصله اش تا
تهران ، 26500 گز است.
طالب آباد. [ ل ِ ] ( اِخ ) نام محلی است کنار راه رشت و بندرانزلی میان حسن رود و شالور. در 369000 گزی تهران.
طالب آباد. [ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است در دو فرسخ و نیمی میانه جنوب و مغرب سروستان فارس. ( فارسنامه ناصری ).
طالب آباد. [ ل ِ ]( اِخ ) دهی است جزء
دهستان چهار فریضه
بخش مرکزی شهرستان بندر انزلی در 7هزارگزی خاوری غازیان کنار راه شوسه انزلی به رشت. جلگه و کنار مرداب. معتدل و مرطوب و مالاریائی. با 126 تن سکنه آب آن از حسن رود و سفیدرود. محصول آنجا برنج و ابریشم. شغل اهالی زراعت و راه آن شوسه است. ( از فرهنگ جغرافیائی
ایران ج 2 ).
طالب آباد. [ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد
بخش شوش شهرستان دزفول. در 10هزارگزی خاوری شوش و یکهزارگزی جنوب خاوری شوسه اهواز به دزفول. دشت و گرمسیر و مالاریائی با 600 تن سکنه. آب آن از رودخانه کرخه. محصول آنجا غلات و برنج و کنجد. شغل اهالی زراعت. راه آن در تابستان اتومبیل رو. ساکنین از طایفه عرب هستند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
طالب آباد. [ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از
دهستان ناتل رستاق بخش
نور شهرستان آمل. در 15هزارگزی جنوب خاوری سولده. دشت و معتدل و مالاریائی با 55 تن سکنه ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
طالب آباد. [ ل ِ ]( اِخ ) دهی است جزء بخش
سنگسر شهرستان سمنان در یکهزارگزی جنوب سنگسر کنار شوسه سمنان به سنگسر. کوهستانی و سردسیر با 200 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و میوه جات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. گله دارها تابستان به ییلاقات فیروزکوه رفته پائیز مراجعت میکنند. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).
طالب آباد. [ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان احمدآباد بخش
فریمان شهرستان مشهد در 24هزارگزی شمال باختری فریمان. جلگه و گرمسیر با 46 تن سکنه آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و تریاک و چغندر. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).