کلمه جو
صفحه اصلی

طایفه میر

دانشنامه عمومی

طایفه میر شامل یازده تیره است. میر به معنای امیر، بزرگ و فرمانده لشکریان است و میر شاهوردی یعنی فرمانده لشکریان شاهوردی خان. میر شاهوردی خان آخرین اتابکان لرستان از سلسله اتابکان لر کوچک است که در زمان حکومت صفویان بر لرستان حکومت می کرده است.
تیره های مشخص شامل محمدخان، رستم خان، میراحمد، میرکریم، میرتقی، میر حسینعلی، میر آواس، میر عالی خانی، میر شفیع، میر نقی، میر مسیم، میر بهرام بیک، میرعلی میری،میررحیم و میر محمدکاظم است.

پیشنهاد کاربران

طایفه میر یکی از طوایف ایل بزرگ زراسوند واز شاخه دورکی باب هفت لنگ بختیاری و از خوانین بختیاری میباشند


باتشکر. میرکریمی از طایفه میر ایل زراسوند

میر شاهوردیخان مقتدرترین مرد لرستان

میر شاهوردیخان مقتدرترین مرد لرستان
اخبار و روایت
گفته شد ، که شاه عباس دو بار برای سرکوبی میر شاهوردی، به لرستان آمدبار دوم که شاه عباس از اصفهان بیرون آمد، در ظاهر عنوان برای حمله به خرم آباد و سرکوبی شاهوردی را نداشت. زیرا عمه شاهوردی، همسر شاه عباس بود و مهمتر آنکه وجود جاسوسان و خبر رسانان شاهوردی در دربار شاه ، خطر عمده ای بودند. از این جهت شاه عباس ، به عنوان جنگ باازبکان و رفتن به خراسان از اصفهان بیرون آمددر میان راه تغییر مسیر داده و با سرعت به سوی خرم آباد روانه شد. دستور داد هر رهگذری را که به سوی خرم آباد در حرکت باشد دستگیر کند تا خبر به میر نرسد و بر علیه ایشان قیام نماید. شاه عباس با تعدادی از لشکریان و از راه الشتر طوری تدارک شبیخون را دید که از تنگه رباط که اکنون هم تنگه شبیخون نامیده می شود چنان حرکت کند که بتواند شهر را محاصره و میر را زنده دستگیر نماید. و چنان هم شد . میر سوار بر اسبی تندرو سوار شده و باحمله به صف قزلباش ها ، فرار کند.

لشکریان به دلیل خستگی خود و اسبهاشان، نتوانستند به او برسند. میر از سیمره هم گذشت و خود را به قلعه چنگوله در عراق رسانید و به دوستانش پناه برد . شاه عباس که مصمم به کشتن او بود ، خود در شهر خرم آباد ماند برای شاه مقدور نبود که با همه ی لشکریانش به سیمره برود . از سوی دیگر ، شاه بیم داشت که جهانگیر پسر شاه رستم، حسین خان که از بستگان میر بود و او به عنوان والی لرستان برگزیده بود ، بکشد. از این جهت خود در خرم آباد ماند و الله ویردی خان را برای دستگیری میر فرستاد این بار میر شاهوریخان دچار غفلت شد وکمان نمی کدر که به این سرعت در پیی اوباشند و پیدایش کنند. الله وردی قلعه چنگوله را محاصره کرد میر برای آنکه آسیبی به مردم منطقه نرسد با فرستادن پیام به فرمانده لشکریان شاه عباس، برای مردم و ساکنان قلعه ، امان خواست و خود را تسلیم کرد . الله ویردی وقتی او را دستگیر کرد ، با شناختی که از او داشت از او پرسید چرا فرار نکردی؟گفت ( وقتی کمانم را کشیدم و زه کمانم پاره شد دانستم که بخت از من رمیده است و اقبالم رو به زوال نهاده است ) .

میر را در قید کرده و نزد شاه عباس آوردند. وقتی به جلوی شاه رسید، شاه عباس برای تحقیر و سر زنش از او پرسید ، ( خان چرا رنگت پریده است؟ ) شاه انتظار پاسخی نرم همراه با اظهار ندامت از او داشت. اما میر با غرور گفت ( آفتاب که غروب می کندبه زردی می گراید. ) شاه عباس از غرور او به خشم آمد ، دستور داد او را کشتند.

با انتشار خبر کشته شدن میر شاهوردی مردم خرم آباد به خشم آمدند و قیام کردند . حسین خان را که شاه به عنوان والی لرستان منصوب کردن عزل کردند . . . ادامه دارد

اتابکان خورشیدی از کردهای آسیای صغیر و اقوام ایرانی بودن. اما میر ها از قوم عربند نمیدونم این دو چه ربطی به هم دارن!!! ضمنا در هیچ منابع تاریخی آخرین اتابک لر کوچک ( شاهوردیخان ) را میر خطاب نکردن

طایفه میر یکی از طوایف شجاع و دلیر ایل زراسوند میباشند که در همه شهرها پراکنده شدند
تعداد ۵۰ خانوار از تیره میر زراسوند با فامیلی برون در شهر قلعه تل زندگی میکنند که قبلا" در روستای دره مورد ( دره مورت ) بودند و با تیره میر زراسوند روستاهای مرغا ایذه و چغاخور از یک فامیل هستند. .

با تشکر؛ برون از تیره میر طایفه زراسوند ساکن شهر قلعه تل

🔴 تاریخ پس از اتابکان خورشیدی
🔹با اسارت شاهوردیخان اخرین اتابک لر کوچک توسطه سپاه الله وردیخان قوللر آقاسی و اعدام او در کنار رود سیمره به فرمان شاه عباس اول صفوی، حاکمیت پانصد ساله اتابکان لر کوچک به سر آمد و شاه عباس تیره گمنام فیلی از طایفه سلورزی را به عنوان ( والیان لرستان ) بر سر کار آورد که تا اغاز پادشاهی رضاشاه پهلوی اقتدارشان بر لرستان � ایلام و لرستان کنونی � ماندگار شد
🔹موسس والیان لرستان ( حسین خان ) از طایفه سلویزی لرستان بود، ادعای وی مبنی بر وابستگی به خاندان عصمت و طهارت و رسانیدن سلسله نسب خود به حضرت ابوالفضل العباس چیزی جز استفاده از احساسات مذهبی و عواطف دینی توده های مردم � همانند شگرد صفویان � در انتساب به خاندان پیامبر، نبوده است.
🔹بر اساس معتبرترین مدارک و ماخذ مانند زبده التواریخ و تاریخ گزیده که اگاهی هایی در مورد اقوام لر به دست میدهند، طایفه سلویزی از قبیله چنگروی که اتابکان لر کوچک خورشیدی نیز از ان برخاسته بودند محسوب میشوند.
سلویزی را تاریخ گزیده به صورت � شلبوری � اورده که با تطبیق با کتاب شرفنامه مشخص میشود که منظور حمدالله مستوفی همان � سلورزی � بوده است.
🔹با روی کار امدن سلسله والیان لرستان مناطق لر شمالی به لرستان فِیلی مشهور شد چرا که والیان از فیلی ها بودند .
۱ - قبایل متعدد فیلی در نواحی کوهستانی ترکیه، سوریه و ایران سکونت دارند ( شوبرل ص ۲۰ )
۲ - فیلی ها از عناصر لک و از شعب فرعی لُرها هستند ( کرزن، جلد دوم، ص ۲۶۹ - ۲۷۰ )
🔰منابع :
۱ - جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان / دکتر منوچهر ستوده و علیمحمد ساکی / ص ۳۲۱
۲ - تاریخ سرزمین ایلام / تالیف ناصر راد / ص ۱۹۱
۳ - مردم شناسی ایران / هنری فیلد / ترجمه عبدالله فریار.

✔واژه میر در نامها تنها یک صفت بوده.
ساکی های #میر که از چند قرن گذشته تا به امروز پیشوند میر را بر نام های خود داشته اند از نوادگان شیخعلی سلطان نامی از طایفه سرچرم هستند که به دلیل رشادت و شجاعت های زیاد در جنگ های آن دوران توسط یکی از شاهان صفوی ملقب به میرشیخعلی سلطان گشته است، همه افراد این خاندان از گذشته تا کنون در نام های خود پیشوند میر دارند.
امیر ( میر ) صفتی است که در دوران صفوی و قاجار به افراد مسئول و سرپرست نسبت میدادند، مانند ( میر شیخعلی، میرسردار، میراحمد و. . ) سپس با صدور شناسنامه، تعدادی که خود را از نوادگان آن افراد میدانستند این واژه را پیشوند نام طایفه خود نمودند، مانند ( میرسرداری، میردریکوند، میر ساکی، میراحمدی و. . . ) واژه میر در دیگر نامها درگذشته به شهر ایذه مال میر میگفتند یعنی محل زندگی امرا، واژه میر با حرف ه = میره به معنای شوهر ( سرپرست خانواده ) به مسئول تقسیم آب = میراب. به گُرز = میرکو. به فرمانده جنگ = میرجنگ و به جلاد میر غضب میگفتند، ریشه اصلی این واژه آریایی و به معنای مسئول و سرپرست میباشد و در زبان فارسی امروزی نیز رواج دارد، http://sakiha. blogfa. com/post/5

✔اتابکان خورشیدی از کردهای آسیایی و اقوام اصیل ایرانی بودند. اما میرها خود را عرب میدانند، در هیچ منبع موثقی اتابکان خورشیدی میر خطاب نشده اند و چنین واژه ایی پیشوند نامشان نبوده است.

طایفه میر یکی از تیره های ایل زراسوند میباشند که در مرغا ایذه. چغاخور. مسجدسلیمان. اصفهان. قلعه تل ( برون ) . اهواز ساکن هستند. . . طایفه میر زراسوند مردمانش قوی هیکل. شجاع. مترس. و در جنگهای بختیاری حضور فعالانه داشتند و از خوانین ایل زراسوند و بختیاری میباشند.

میر به معنای فرمانده. رهبر

هر طایفه و ایلی دارای میر است
و این بدین معنا نمیباشد که همه میرها از یک ریسه اند

در سیستان طایفه میر از ایل زهی
در لرستان طایفه میر دریکوند
در بختیاری طایفه میر از ایل چهاربنیچه
در بختیاری طایفه میر از ایل چهارلنگ
در بختیاری طایفه میر از ایل زراسوند
در ایلام طایفه میر از ایل کلهر

وخیلیای دیگه. . . . . .
پس هیچ ربطی به هم نداشته و ندارند





واژه میر یک صفت است که پیشوند نام بعضی افراد قرار میگرفت

💎طایفه بزرگ میر؛
طایفه ی میر، طایفه ای اصالتا عرب و نسل آنها به امام چهارم شیعیان، امام سجاد ( زین العابدین ) علیه السلام می رسد. ( برخی از آنها سادات از نسل امام هفتم شیعیان، امام موسی کاظم علیه السلام هستند )
نحوه ی ورود اجداد این طایفه به ایران، به دوران شاه تهماسب صفوی برمیگردد. آنها به همراه شیخ بهایی که جمله همگی ساکن منطقه ی بعلبک لبنان بوده، به دعوت این پادشاه صفوی وارد ایران شدند.
بعد از ورود به ایران این سادات در نقاط مختلف کشور پراکنده شده که یک گروه از آن ها به گفته بزرگان این طایفه، که شامل هفت برادر بوده وارد منطقه ی سیستان شدند.
در بعضی نقل ها، این سادات همراه با شیخ حر عاملی به ایران کوچ کردند، اما آنچه که مسلم است اینست که، منطقه ی سکنی آنها قبل از ایران، لبنان کنونی بوده است.
مراکز تاریخی مذهبی که به بررسی اینگونه مسائل می پردازند، منجمله آستان قدس رضوی و آستان مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها، این روایات را تایید نموده و شجره نامه ی این خاندان را در اختیار دارند و به بزرگان این طایفه که پیگیریهای لازم را نموده اعطا کردند. �

✔اصالت طایفه ( خاندان ) بزرگ میر ( میرعمادی، میرجوادی، و . . . )
باستناد از مراکز تاریخی مذهبی، منجمله آستان قدس رضوی و آستان مقدسه حضرت معصومه سلام الله علیها، که با بررسی و تحقیق اینگونه مسائل و در اختیار داشتن شجره نامه این خاندان که به بزرگان این طایفه نیز اعطا شده است.
طایفه میر، اصالتاً عرب و نسل آنها به امام سجاد ( ع ) و امام موسی کاظم ( ع ) می رسد.
نحوه ی ورود اجداد این طایفه به ایران، به دوران شاه تهماسب صفوی برمیگردد. آنها که همگی ساکن منطقه بعلبک لبنان بودند به همراه شیخ بهایی به دعوت این پادشاه صفوی وارد ایران شدند.
این سادات بعد از ورود به ایران در نقاط مختلف پراکنده و گروهی از آنها که شامل هفت برادر بودند به منطقه ی سیستان رفته و در آنجا ساکن شدند.
در روایتی دیگر نیز گفته میشود که این سادات همراه با شیخ حر عاملی به ایران کوچ کرده اند، اما آنچه مسلم است اینکه آنها قبل از ورود به ایران در منطقه ایی از لبنان کنونی سکونت داشته اند. ضمناً شجره نامه ی این خاندان که در اختیار مراکز تاریخی مذهبی میباشد با پیگیری بزرگان این طایفه به آنها اعطا شده است .

درمعنی کردن کلمه میر درحقش جفاروا داشته ایدچون معنی امیر وفرمانده را برای همه میرها یا میری های سراسر کشور ایرانیا جاهای دیگر این معنا را بکار برده ایدوهمه میرهاراعام وغیرسیدتصور کرده اید بله این را ما هم میدانیم که میرهای لر کوچک وبزرگ سید نیستندولی میرومیری های اذربایجان گیلان مازندران گلستان خراسان رضوی وجنوبی قم تهران فارس سیستان وبلوچستان اهواز بوشهر وخیلی جاهای دیگر جزوخاندان پاک رسول الله میباشند پس اول تحقیق کن بعد نظر بده.

میر یعنی بزرگ و فرمانده
پس هر منطقه ای دارای میر بوده
و این را نمیتوان گفت که همه میرها از یک طایفه و از یک ریشه اند.


در طوایف بختیاری و لرستان وبویراحمد تیره های زیادی به اسم ( ( میر ) ) میباشد که هر کدام از همان طایفه و ایل میباشند

مانند؛

در طایفه چهاربنیچه تیره میرعلایی دارد
در ایل زراسوند تیره میر دارد که از بزرگان زراسوند میباشند
در ایل بویر احمد تیره میر احمدی دارد
در ایل دریکوند تیر میر دارد
و خیلی جاهای دیگر. . . .

با تشکر کریمی از تیره میر ایل بزرگ و شجاع زراسوند

از نگاه زبانی ( لغوی ) ، برگرفته شدن ( اشتقاق ) �میر� از �امیر� عربی، گمان پذیر است. واژه �میر� در چَم ( معنا ) بزرگ، مهتر، کلان، بَگ، بُد، . . . . به کار می رفته است. همچنین یک پیشوند برتری ساز ( تفضیلی ) بوده و. . . .
مانند :
میروِیس ( بزرگ ایل و طایفه )
میرشکار
میرلشکر
و. . . .
اما از نگاه تیره و وِیس ( طایفه ) ، بهتر است همه را از یک ریشه ندانیم. در لرهای بختیاری، وِیس هایی به نام یا پیشوند �میر� هستند که گروهی از آنان هم به تیاش ها ( نواحی ) دیگری همچون کازرون و کوهمره در فارس و. . . کوچ کرده اند. در میان کُردها نیز وِیس هایی با این نام زندگی می کرده اند که برخی از آن ها در زمانی، تبعید یا کوچ داده شده اند. در سیستان نیز، زَند ( ایل ) بزرگی به نام �میر� زندگی می کند. در لرستان هم می توان تیره های شناخته شده ای به نام �میر� یافت و. . . به هر حال هویت �میر ها� در هر گوشه از کشور جای ارج نهادن، پاس داشتن و ستودن دارد.
ای میر نوازنده و بخشنده و چالاک***
*** دان نام بنهاده قدم بر سر افلاک

ارادتمند همه �میر ها�. . . .

🔹واژه امیر ( میر ) این واژه عربی که به معنای فرمانده. مسئول و . . . هست در دوران صفویان توسطه حاکمان صفوی که با حیله گری خود را از نوادگان پیامبر معرفی میکردند به افراد ( فرمانده و مسئول ) نسبت داده و پیشوند نامشان میشد، مانند ( میر شیخعلی، میرسردار، میراحمد و. . ) بعد کم کم این صفت عامیانه شد و مورد استفاده عموم مردم قرار گرفت، سپس با صدور شناسنامه، تعدادی به تبعیت از نام پدران خود و تعدادی نیز که خود را از نوادگان آن فرمانده هان میدانستند این واژه را پیشوند نام طایفه خود نمودند . مانند؛
میرساکی. میرسالاری. میردریکوند. میرسرداری. میربهاروند. میرشاکی. و . . . ) . مثال: ساکی های میر که از چند قرن گذشته تا به امروز پیشوند میر را بر نام های خود داشته اند اینان از نوادگان شیخعلی سلطان نامی از طایفه سرچرم هستند که به دلیل رشادت و شجاعت های زیاد در جنگ های آن دوران توسط یکی از شاهان صفوی ملقب به میرشیخعلی سلطان گشته است .
🔹رواج این واژه در دیگر نامها :
درگذشته به مسئول تقسیم آب = میراب. به گُرز = میرکو. به فرمانده جنگ = میرجنگ و به جلاد میر غضب میگفتند، متاسفانه با علم و دانش امروزه و روشن شدن واقعییات تاریخ، این واژه عربی همچنان در بعضی از اسامی فارسی مورد استفاده قرار میگیرد .

http://sakiha. blogfa. com/post/5 منابع

تمام میر ها از یک نسل ونسب است، واژه میر به معنای امیر، سر لشکر است.
امروزه مورد تحقیر قرار می گرند در افغانستان و دیگر نقاد دنیا ولی آن های که تحقیر میکنن فقط بخاطری منافع شخصی خود این عمل را انجام می دهند؛ بیخر از آن است که این قوم و قبایل بهترین کار ها را برای مردمش انجام داده.


میر ، میرعالیخان محمدولی پرچم بالاست لرستان منگره میرشفیع میرکریم میرپنج عبدال بزرگان میر

منطقه گردشگری منگره در شمال خوزستان

باغ انار ، هرجایی رفتید که باغ انار اونجا بود و طایفه میر پسوند اسمشون بود اونا از طایفه بزرگ میر هستند


🔹واژه امیر ( میر ) این واژه عربی که به معنای فرمانده. مسئول و . . . هست در دوران صفویان، توسطه شاهان صفوی که با حیله گری خود را از نوادگان پیامبر معرفی میکردند به افراد ( فرمانده و مسئول ) نسبت داده و پیشوند نامشان میشد، مانند ( میر شیخعلی، میرسردار، میراحمد و. . ) بعد کم کم این صفت عامیانه شد و مورد استفاده عموم مردم قرار گرفت، سپس با صدور شناسنامه، تعدادی به تبعیت از نام پدران خود و تعدادی نیز که خود را از نوادگان آن فرمانده هان میدانستند این واژه را پیشوند نام طایفه خود نمودند . مانند؛
میرساکی. میرسالاری. میردریکوند. میرسرداری. میربهاروند. میرشاکی. و . . . ) . مثال: ساکی های میر که از چند قرن گذشته تا به امروز پیشوند میر را بر نام های خود داشته اند اینان از نوادگان شیخعلی سلطان نامی از طایفه سرچرم هستند که به دلیل رشادت و شجاعت های زیاد در جنگ های آن دوران توسط یکی از شاهان صفوی ملقب به میرشیخعلی سلطان گشته است .
🔹رواج این واژه در دیگر نامها :
درگذشته به مسئول تقسیم آب = میراب. به گُرز = میرکو. به فرمانده جنگ = میرجنگ و به جلاد میر غضب میگفتند،

http://sakiha. blogfa. com/post/5 منابع


کلمات دیگر: