رزين , لا ستيک , کاءوچو , لا ستيکي , ابريشمي يا کاپوت , مالنده ياساينده
مطاط
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
مطاط. [ م َ ] ( ع ص ) شیر شتر دفزک و ترش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
مطاط. [ م ِ / م ُ ] ( ع ص ) پشت دراز. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به مطائط شود.
مطاط. [ م ِ / م ُ ] ( ع ص ) پشت دراز. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از ناظم الاطباء ). و رجوع به مطائط شود.
مطاط. [ م َ ] (ع ص ) شیر شتر دفزک و ترش . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
مطاط. [ م ِ / م ُ ] (ع ص ) پشت دراز. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). و رجوع به مطائط شود.
پیشنهاد کاربران
پلاستیک [عربی]
کلمات دیگر: