کلمه جو
صفحه اصلی

کامل عیار کردن

فرهنگ فارسی

خالص گردانیدن

لغت نامه دهخدا

کامل عیار کردن.[ م ِ ع ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خالص گردانیدن. مجازاً، تهذیب کردن. زدودن غل و غش. کامل ساختن :
ترا در بوته گل بهر آن دادند این مهلت
که سیم ناقص خود را کنی کامل عیار اینجا.
صائب.


کلمات دیگر: