کلمه جو
صفحه اصلی

شکر امیز

فرهنگ فارسی

( شکر آمیز ) آمیخته به شکر شکر آلود

لغت نامه دهخدا

( شکرآمیز ) شکرآمیز. [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ ] ( ن مف مرکب ) آمیخته به شکر. ( آنندراج ). شکرآمیخته. شکرآلود. کنایه از سخت شیرین :
بر تلخ عیشی من اگر خنده آیدت
شاید که خنده شکرآمیز می کنی.
سعدی.
برآمیزی و بگریزی و بنمایی و برْبایی
فغان از قهر لطف اندوز و زهرشکّرآمیزت.
سعدی.
و رجوع به شکرآمیخته و شکرآلود شود.

پیشنهاد کاربران

کسی که زبانش مانند شکر شیرین سخن باشد

چیزی را با شکر قاتی کردن

عزیزان امیز یعنی مخلوط



شکر گزار بودن

کسی که زبانش شیرین باشد


کلمات دیگر: