کلمه جو
صفحه اصلی

په پشت

لغت نامه دهخدا

پهپشت. [ پ َ پ ُ ] ( اِخ ) موضعی به هزار جریب مازندران. ( سفرنامه رابینو ص 123 بخش انگلیسی ).

گویش مازنی

/pe pesht/ گره خوردن کار و به تعویق افتادن آن به هر دلیلی - امروز و فردا شدن

۱گره خوردن کار و به تعویق افتادن آن به هر دلیلی ۲امروز و ...



کلمات دیگر: