چیزی است حلقه دار که از ریسمان سازند چون حلقه اش در گلوی کسی بند کنند فورا جانش بر آید . کمندی که بدان خفه میکنند
کندیل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کندیل. [ ک ِ ] ( اِ ) چیزی است حلقه دار که از ریسمان سازند چون حلقه اش در گلوی کسی بند کنند فوراً جانش برمی آید. ( آنندراج ). کمندی که بدان خفه می کنند. ( ناظم الاطباء ).
دانشنامه آزاد فارسی
کُنْدیل (condyle)
(یا: لقمه) برجستگی روی استخوان. به ایجاد مفصل با استخوان دیگر کمک می کند.
(یا: لقمه) برجستگی روی استخوان. به ایجاد مفصل با استخوان دیگر کمک می کند.
wikijoo: کندیل
گویش مازنی
/kandil/ نوعی سبد استوانه ای بزرگ که در آن غله ریزند
نوعی سبد استوانه ای بزرگ که در آن غله ریزند
کلمات دیگر: