weep
پرژک
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( اسم ) گریه گریستن .
فرهنگ معین
(پَ ژَ ) (مص ل . ) گریستن ، گریه کردن .
لغت نامه دهخدا
پرژک. [ پ َ ژَ ]( اِ ) گریه. ( رشیدی ) ( جهانگیری ). گریستن. ( رشیدی ) ( برهان ) ( جهانگیری ). گریه نمودن. ( برهان ) :
عرش و کرسی در آب شد پنهان
بس که کردم ز فرقتت پرژک.
عرش و کرسی در آب شد پنهان
بس که کردم ز فرقتت پرژک.
قطران.
ولی این بیت مجعول و مصنوع مینماید.فرهنگ عمید
گریه.
پیشنهاد کاربران
پرژک . [ پ َ ژَ ] ( اِ ) گریه . ( رشیدی ) ( جهانگیری ) . گریستن . ( رشیدی ) ( برهان ) ( جهانگیری ) . گریه نمودن . ( برهان ) : عرش و کرسی در آب شد پنهان بس ک. . .
گریستن از روی شادی اشک شوق
کلمات دیگر: