ابن درید گوید نام موضعی است
رمص
فرهنگ فارسی
ابن درید گوید نام موضعی است
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
رمص.[ رَ م َ ] ( ع اِ ) خم چشم که در گوشه چشم گرد آید وخشک شود. ( منتهی الارب ). چرک سفید و خشک شده که در گوشه چشم گرد آید. ( از اقرب الموارد ). چرک سفید که در کنج چشم گرد آید و آنچه روان شود آن را غَمَص گویند. ( غیاث اللغات ). پیخ. پوخ. ( ناظم الاطباء ). قی. ژفک. ( زمخشری ). ژفکاب. پیخال. کیغ. ( یادداشت بخط مؤلف ). || ( مص ) خم آوردن چشم. ( از منتهی الارب ).جاری شدن چرک از چشم. ( از اقرب الموارد ). جمع شدن چرک در گوشه چشم. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). و در حدیث است : «کان الصبیان یصبحون غُمْصاً رُمْصاًو یصبح الرسول صقیلاً دهیناً». ( از اقرب الموارد ).
رمص. [ رَ م َ ] ( اِخ )ابن درید گوید نام موضعی است. ( از معجم البلدان ).
رمص . [ رَ ] (ع مص ) نیکو کردن مصیبت بر دل کسی . (زوزنی ). وادربستن مصیبت . (تاج المصادر بیهقی ). دربستن خدای مصیبت کسی را. (منتهی الارب ). جبران کردن خدای مصیبت کسی را. (از اقرب الموارد). || نیک کردن میان گروهی . (تاج المصادر بیهقی ). نیکو کردن و صلح کردن میان قوم . (از منتهی الارب ). اصلاح کردن میان قوم . (از اقرب الموارد). || سرگین انداختن ماکیان . (تاج المصادر بیهقی ) (از منتهی الارب ). فضله انداختن ماکیان . (از اقرب الموارد). پیخال انداختن ماکیان . (ناظم الاطباء). || بچه زادن ددگان ماده . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بچه زاییدن سباع و گویند: قبح اﷲ اماً رمصت به ؛ای ولدته . (از اقرب الموارد). || کسب کردن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). اکتساب کردن . (از اقرب الموارد). || طلب کردن و لمس کردن چیزی .(از اقرب الموارد). || شکسته را بستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پوشیده و مخفی نگاه کردن بر کسی . (از متن اللغه ) (از المنجد).
رمص . [ رَ م َ ] (اِخ )ابن درید گوید نام موضعی است . (از معجم البلدان ).
رمص .[ رَ م َ ] (ع اِ) خم چشم که در گوشه ٔ چشم گرد آید وخشک شود. (منتهی الارب ). چرک سفید و خشک شده که در گوشه ٔ چشم گرد آید. (از اقرب الموارد). چرک سفید که در کنج چشم گرد آید و آنچه روان شود آن را غَمَص گویند. (غیاث اللغات ). پیخ . پوخ . (ناظم الاطباء). قی . ژفک . (زمخشری ). ژفکاب . پیخال . کیغ. (یادداشت بخط مؤلف ). || (مص ) خم آوردن چشم . (از منتهی الارب ).جاری شدن چرک از چشم . (از اقرب الموارد). جمع شدن چرک در گوشه ٔ چشم . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). و در حدیث است : «کان الصبیان یصبحون غُمْصاً رُمْصاًو یصبح الرسول صقیلاً دهیناً». (از اقرب الموارد).