( نافه آهو ) ناف مشکین آهو
نافه ٔ اهو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( نافه آهو ) نافه آهو. [ ف َ / ف ِ ی ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ناف مشکین آهو. نافه :
خاک آن ره که سگ کوی تو بگذشت بر او
شیرمردان را از نافه آهو کم نیست.
چه عجب مشک درد سر زاید.
عقد دوپیکر شده ست پیکر باغ از هوا.
نافه آهو شده زنجیر شیر.
|| کنایه از موی خوشبوی باشد که زلف و کاکل معشوق است.( آنندراج ). رجوع به نافه شود.
خاک آن ره که سگ کوی تو بگذشت بر او
شیرمردان را از نافه آهو کم نیست.
خاقانی.
هنرت مشک نافه آهوست چه عجب مشک درد سر زاید.
خاقانی.
نافه آهو شده ست ناف زمین از صباعقد دوپیکر شده ست پیکر باغ از هوا.
خاقانی.
نیفه روبه چو پلنگی به زیرنافه آهو شده زنجیر شیر.
نظامی.
رجوع به نافه شود.|| کنایه از موی خوشبوی باشد که زلف و کاکل معشوق است.( آنندراج ). رجوع به نافه شود.
کلمات دیگر: