(خِ مِ یا مَ ) (اِ. ) نوعی بیماری است که بین بینی و گلو به سبب سوءهاضمه بوجود می آید.
خلاشمه
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
خلاشمه. [ خ َ / خ ِ م َ / م ِ ] ( اِ ) علتی است در مابین بینی و گلو بسبب تخمه بهم میرسد. ( برهان قاطع ) :
آن کسی را که دل بود نالان
او علاج خلاشمه نکند.
ریشش ز بس فرخج ز گردن برون رسید
گویی خلاشمه است بگردن برآمده.
آن کسی را که دل بود نالان
او علاج خلاشمه نکند.
شهید بلخی ( از لغت فرس ).
|| جراحت و ریش گلو. ( ناظم الاطباء ).ریشش ز بس فرخج ز گردن برون رسید
گویی خلاشمه است بگردن برآمده.
طیان.
فرهنگ عمید
ورم و زخم گلو: ریشیش بس فرخج ز گردن برون دمید / گویی خلاشمه ست ز گردن برآمده (طیان: شاعران بی دیوان: ۳۱۹ ).
کلمات دیگر: