(پَ وَ ) (اِ. ) ۱ - غنیمت ، هر چیزی که از جنگ و تاراج بدست آید. ۲ - ستارة پروین . ۳ - چادرشب .
پروه
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
پروه. [ پ َرْ وَ / وِ ] ( اِ ) هر چیزی که در تاخت و تاراج و جنگ و شبیخون از دشمن بدست آرند. هرچه در کارزار از دشمن گیرند. غنیمت فیی :
آن جگرگوشه یاقوت که از کان خیزد
در شبیخون سخا پروه ٔیغمای تو باد.
آن جگرگوشه یاقوت که از کان خیزد
در شبیخون سخا پروه ٔیغمای تو باد.
شرف الدین شفروه ( از جهانگیری ).
ظاهراً این کلمه در این شعر به این معنی محرف بُرده است. || چادر. چادرشب. || پروین و آن چند ستاره است در کوهان ثور. ثریا. پَرَن.فرهنگ عمید
= پروین
پروین#NAME?
دانشنامه عمومی
پروه (به لهستانی: Perły) یک روستا در لهستان است که در گمینا ونگوژوو واقع شده است.
فهرست شهرهای لهستان
فهرست شهرهای لهستان
wiki: پروه
گویش مازنی
/parve/ گوسفند بسیار چاق
گوسفند بسیار چاق
پیشنهاد کاربران
پَروَه: و۱ژ ه ای است اوستایی، برابر با:
۱ ) آشکار، روشن
۲ ) دلیل، برهان
۳ ) ستاره پروین
۴ ) چادرشب
۵ ) غنیمت
پَروِه: در برخی گویش ها : فربه و چاق
پُروه: سوارکار تیز رو و پیروز
۱ ) آشکار، روشن
۲ ) دلیل، برهان
۳ ) ستاره پروین
۴ ) چادرشب
۵ ) غنیمت
پَروِه: در برخی گویش ها : فربه و چاق
پُروه: سوارکار تیز رو و پیروز
به گویش بختیاری یعنی وصله و پینه لباس
کلمات دیگر: