کلمه جو
صفحه اصلی

جواری

فرهنگ فارسی

ذرت، بلال، جمع جاریه کنیز، دختربچه
( اسم ) جمع جاریه. ۱- کنیزکان دختران . ۲- کشتیهای بزرگ کشتیهای رونده .

فرهنگ معین

(جَ) (اِ.) ذرت ، بلال .


(جَ) [ ع . ] (اِ.) جِ جاریه . 1 - کنیزکان . 2 - کشتی های بزرگ .


(جَ ) (اِ. ) ذرت ، بلال .
(جَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ جاریه . ۱ - کنیزکان . ۲ - کشتی های بزرگ .

لغت نامه دهخدا

جواری . [ ج َ ] (اِ) در تداول اهالی خراسان ذرّت را گویند.


جواری . [ ج َ ] (ع اِ) ج ِ جاریة. کنیزکان . دختران . اماء. (منتهی الارب ) : جمعی از جواری و سراری پدرش در آن قلعه بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
بنده زاده آن خداوند مجید
زاده ازپشت جواری و عبید.

مولوی .


|| کشتی های بزرگ . کشتیهای رونده . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ) : بفرمود تا جواری و منشآت و مراکب و سفائن را ترتیب سازد. (بدایعالازمان فی وقایع کرمان ). رجوع به جاریة شود.

جواری. [ ج َ ] ( ع اِ ) ج ِ جاریة. کنیزکان. دختران. اماء. ( منتهی الارب ) : جمعی از جواری و سراری پدرش در آن قلعه بودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
بنده زاده آن خداوند مجید
زاده ازپشت جواری و عبید.
مولوی.
|| کشتی های بزرگ. کشتیهای رونده. ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ) : بفرمود تا جواری و منشآت و مراکب و سفائن را ترتیب سازد. ( بدایعالازمان فی وقایع کرمان ). رجوع به جاریة شود.

جواری. [ ج َ ] ( اِ ) در تداول اهالی خراسان ذرّت را گویند.

فرهنگ عمید

=جاریه

جاریه#NAME?


جدول کلمات

کنیزان ، دختران


کلمات دیگر: