کلمه جو
صفحه اصلی

برخه


مترادف برخه : بهره، نصیب، عددکسری، کسر، پاره، جزء، حصه

متضاد برخه : اعشاری، عدد صحیح

فارسی به انگلیسی

fraction, portion

فارسی به عربی

کسر

مترادف و متضاد

۱. بهره، نصیب
۲. عددکسری، کسر
۳. پاره، جزء، حصه ≠ اعشاری، عدد صحیح


part (اسم)
پا، نقطه، جزء، قطعه، پاره، بخش، عضو، برخه، شقه، نصیب، جزء مرکب چیزی، جزء مساوی، اسباب یدکی اتومبیل، نقش بازگیر

portion (اسم)
سهم، جزء، قسمت، اری، تکه، قطعه، پاره، بخش، برخه، شقه، بهره، نصیب

fraction (اسم)
ذره، شکاف، شکستگی، کسر، برخه، ترک خوردگی، بخش قسمت، تبدیل بکسر متعارفی کردن

بهره، نصیب ≠ اعشاری، عدد صحیح


عددکسری، کسر


پاره، جزء، حصه


فرهنگ فارسی

حصه، جزئ، پارهای از چیزی عددکسری
( اسم ) ۱- پاره ای از چیزی جزوی از چیزی جزوی از کل حصه بهره . ۲- کسر عدد کسری

فرهنگ معین

(بَ خِ ) ( اِ. ) ۱ - پاره ای از هر چیز. ۲ - عدد کسری .

لغت نامه دهخدا

برخه. [ ب َ خ َ / خ ِ ] ( اِ ) پاره و حصه و بهره. ( برهان ) ( انجمن آرا ). حصه و قسمت. قسمت. ( انجمن آرا ). کسر. جزوی از کل. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). برخ. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
از چرخ برخه برخه سعادت بجانش باد
از عرش جمله جمله ز احسان کردگار.
عسجدی.
زان برخه برخه برخه برجان او زسعد
زان جمله جمله جمله مر او را زبخت یار.
عسجدی.
تو را چرخ فلک در چرخه انداخت
که بر یک جو زرت صد برخه انداخت.
عطار.
- برخه دوری ؛ کسر متناوب. ( از اصطلاحات مصوب فرهنگستان ) .

فرهنگ عمید

۱. حصه، جزء، پاره ای از چیزی.
۲. (ریاضی ) کسر، عدد کسری.

دانشنامه عمومی

برخه (به اسپانیایی: Berge, Teruel}} یک شهرستان در اسپانیا است که در Bajo Aragón واقع شده است.
فهرست شهرهای اسپانیا
برخه ۴۲٫۶۴ کیلومترمربع مساحت و ۲۷۴ نفر جمعیت دارد و ۷۱۸ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

فرهنگستان زبان و ادب

{sprig} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] قطعه ای از ساقه یا ریشۀ گیاهان علفی که برای تکثیر به کار میرود
[ریاضی] ← کسر

پیشنهاد کاربران

واژه ( برخه ) به معنای ( کسر ) با واژگان ( برخ، برخی ) از کارواژه ( بَرخیدن=جزء جزء کردن، بخش بخش کردن، پاره پاره کردن ) همخانواده می باشد و از واژگان پارسی است. برخی از . . . = کسری از . . . .
در زبان آلمانی به ( کسر ) ، Bruch گفته می شود و واژگان منتهی به ch در زبان آلمانی با ( خ ) واگوییده می شوند ( بروخ یا بقوخ ) :بمانند ( Buch ) که ( بوخ ) واگوییده می شود. هر چند که واژه آلمانی Bruch با واژه انگلیسی breach از یک ریشه می باشد ولی انگلیسی زبانها به ( کسر ) به ویژه در دانش مزداهیک ( ریاضی ) ، fraction می گویند ولی آلمانی زبانها همان Bruch را برای کسر در دانش مزداهیک ( ریاضی ) بکار می برند . آنچه روشن و نمایان است، این است که واژه Bruch با واژگان پارسیِ برخیدن، برخی، برخ و برخه از یک بُن و ریشه می باشند.
( هنگام خواندن کتابی به زبان آلمانی در زمینه دانش مزداهیک، این نکته نظر مرا جلب کرد. )


کلمات دیگر: