کلمه جو
صفحه اصلی

برات شدن


مترادف برات شدن : خطور کردن، ملهم شدن، در دل افتادن، حواله شدن

متضاد برات شدن : برات کردن

فارسی به انگلیسی

presage

مترادف و متضاد

حواله شدن


۱. خطور کردن، ملهم شدن، در دل افتادن
۲. حواله شدن ≠ برات کردن


خطور کردن، ملهم شدن، در دل افتادن ≠ برات کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) بدل کسی برات شدن . بدل وی خطور کردن الهام شدن : بدلم برات شده بود که آن شب واقعه خطرناکی روی میدهد .

فرهنگ معین

( ~. شُ دَ )(مص ل . ) به دل خطور کردن .


کلمات دیگر: