( اسم ) قسمی جام. کژ آگند که بهنگام جنگ میپوشیدند کژ آگند قز آکند .
نام موضعی است
نام موضعی است
خفدان . [ خ َ ] (اِ) خفتان . جبه و سلاح در روز جنگ . (ناظم الاطباء). رجوع به خفتان در این لغت نامه شود.
خفدان . [ خ َ ف َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (منتهی الارب ).
خفدان . [ خ َ ف َ ] (ع مص ) تیز رفتن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). خَفَد. خَفْد. رجوع به خفد در این لغت نامه شود.