کلمه جو
صفحه اصلی

برباد دادن


مترادف برباد دادن : به باد فنادادن، پایمال کردن، تلف کردن، حیف و میل کردن، ضایع کردن، هدر رفتن، خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن ، نابود کردن، نیست کردن، معدوم ساختن

متضاد برباد دادن : آباد ساختن، معمور کردن، آفریدن، خلق کردن، هست کردن

فارسی به انگلیسی

defeat


defeat
waste
, blow, to dissipate

فارسی به عربی

بذر

مترادف و متضاد

squander (فعل)
تلف کردن، برباد دادن

misspend (فعل)
تلف کردن، برباد دادن، ناروا خرج کردن

به باد فنادادن، پایمال کردن، تلف کردن، حیف و میل کردن، ضایع کردن، هدر رفتن ≠ آباد ساختن، معمور کردن


خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن


۱. به باد فنادادن، پایمال کردن، تلف کردن، حیف و میل کردن، ضایع کردن، هدر رفتن
۲. خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن ≠ آباد ساختن، معمور کردن
۳. نابود کردن، نیست کردن، معدوم ساختن ≠ آفریدن، خلق کردن، هست کردن


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- باد دادن بباد دادن . ۲- ویران کردن خراب کردن . یا برباد دادن خرمن . ۱- باد دادن خرمن . ۲- مستهلک ساختن ضایع گردانیدن عیش تلف کردن عمر.

فرهنگ معین

( ~. دَ ) (مص م . ) ۱ - از دست دادن . ۲ - تلف کردن . ۳ - نابود ساختن .


کلمات دیگر: