دژمان
فارسی به انگلیسی
فرهنگ معین
(دُ ) (ص مر. ) متأسف ، اندوهگین .
لغت نامه دهخدا
دژمان. [ دِ / دُ ] ( اِ مرکب ) افسوس و دریغ داشتن و حسرت. ( برهان ) ( آنندراج ). دژوان. || ( ص مرکب ) دژمنش. متأسف. اندوهگین :
چو شاهنشه زمانی بود دژمان
به خشم اندر خرد را برد فرمان.
چو شاهنشه زمانی بود دژمان
به خشم اندر خرد را برد فرمان.
( ویس و رامین چ تهران ص 173 ).
و رجوع به دژمنش شود.فرهنگ عمید
۱. اندوهگین، دلتنگ.
۲. خشمگین.
۲. خشمگین.
پیشنهاد کاربران
ساختمان سنگی
مانند دژ
مانند دژ
کلمات دیگر: