relieving the bowels
تغوط
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
دفع کردن , بيرون انداختن , پس دادن
ريدن , گه , ان , عن
فرهنگ فارسی
غایطکردن، پلیدی کردن، پلیدی انداختن
( مصدر ) پلیدی کردن غایط کردن قضای حاجت کردن ریدن . جمع : تغوطات .
( مصدر ) پلیدی کردن غایط کردن قضای حاجت کردن ریدن . جمع : تغوطات .
فرهنگ معین
(تَ غَ وُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - پلیدی انداختن . ۲ - مدفوع کردن .
لغت نامه دهخدا
تغوط. [ ت َ غ َوْ وُ ] ( ع مص ) حدث کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). در مغاکی رفتن قضای حاجت را و غایط کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): قضی الحاجةکابدی و احدث ، یقال : تغوط و بال. ( اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
غایط کردن، پلیدی کردن، پلیدی انداختن، قضای حاجت کردن.
کلمات دیگر: