کلمه جو
صفحه اصلی

کورکه

فرهنگ معین

(کَ ) = کورکا. کهورکای : طبل بزرگ .

لغت نامه دهخدا

کورکه. [ ک َ ] ( ترکی ، اِ ) طبل بزرگ. ( فرهنگ فارسی معین ) : بعد از آن کورکه را پاره ساختند. ( ظفرنامه یزدی ، فرهنگ فارسی معین ). و فغان کورکه و نفیر به اوج اثیر رسید. ( حبیب السیر، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کورگه ، کورکا و کورگا شود.

دانشنامه عمومی

کورکه یا کورکه (خاقانی) یا کورکه پادشاهی ظاهراً طبل بزرگی بوده به بلندی قامت انسان که معمولاً دو تا آز آن ها را پهلوی هم قرار می دادند و دو نفر کورکه نواز با چوب آن ها را می نواختند. گرچه بین کورکه و سازهای ضربی دیگر مانند کوس (ساز) و دمامه و نقاره شباهت هایی موجود بوده ولی باز هم با یکدیگر فرق داشته اند.


کلمات دیگر: