کلمه جو
صفحه اصلی

مراهنه


مترادف مراهنه : بردوباخت، شرطبندی، گروبندی، شرط بستن، گروگذاشتن

مترادف و متضاد

۱. بردوباخت
۲. شرطبندی، گروبندی
۳. شرط بستن، گروگذاشتن


فرهنگ معین

(مُ هِ نِ ) [ ع . مراهنة ] (اِمص . ) ۱ - گرو - گذاری . ۲ - شرط بندی .

لغت نامه دهخدا

مراهنه. [ م ُ هَِ ن َ / ن ِ ] ( از ع اِمص ) رجوع به مراهنة شود.

مراهنة. [ م ُ هََ ن َ ] (ع مص ) مراهنه . با کسی گرو بستن . (تاج المصادر بیهقی ) (از زوزنی ). رهان . (زوزنی ). گرو بستن به تاختن . (منتهی الارب ). مسابقه . (اقرب الموارد). شرط بستن . (فرهنگ فارسی معین ). || مخاطرة. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). خطر کردن در کاری . || گرو گذاشتن . || (اِمص )گروگذاری . || شرطبندی در مسابقات اسب دوانی . (فرهنگ فارسی معین ). گروبندی . (یادداشت مؤلف ).


فرهنگ عمید

۱. گرو گذاشتن.
۲. شرط بستن.
۳. شرط بندی در مسابقۀ اسب دوانی.

دانشنامه عمومی

مراهنه (به عربی: المراهنة) یک شهرداری در الجزایر است که در استان سوق اهراس واقع شده است.
فهرست شهرهای الجزایر


کلمات دیگر: