( ~ . دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) مجازات کردن ، تنبیه کردن .
سیاست راندن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
سیاست راندن. [ سیا س َ دَ ] ( مص مرکب ) مجازات و عقوبت کردن : پس از آن به سیاست راندن حاجت نیاید و ارسلان نیز بازگشت. ( تاریخ بیهقی ). و هرگاه که پادشاه عطا ندهد و سیاست هم بر جایگاه نراند همه کارهای بر وی شوریده و تباه گردد. ( تاریخ بیهقی ). که وی عامل هرات بود و با بوسعید خاص که... بر مالشان حاصلها فرودآمد چه سیاستها راندن فرمود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 124 ).
دمی بیش بر من سیاست نراند
عقوبت بر او تا قیامت بماند.
دمی بیش بر من سیاست نراند
عقوبت بر او تا قیامت بماند.
سعدی.
پیشنهاد کاربران
سیاست راندن: تنبیه کردن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۱۵ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۱۵ ) .
کلمات دیگر: