کوکی
فارسی به انگلیسی
عربی به فارسی
کلوچه , شيريني , بيسکويت , شيريني خشک
فرهنگ فارسی
وسایلی که بوسیله کوک وبا جمع آوری فنر کار می کنند : اتومبیل کوکی طیاره کوکی ...
فرهنگ معین
(ص . ) دارای کوک به عنوان وسیلة تنظیم مثل ماشین ، ساعت ، عروسک و...
لغت نامه دهخدا
کوکی. ( ص نسبی ) وسایلی که به وسیله کوک و با جمعآوری فنر کار می کنند: اتومبیل کوکی ، طیاره کوکی ... ساعت کوکی و غیره. ( از فرهنگ لغات عامیانه جمالزاده ).
دانشنامه عمومی
کوکی (ابهام زدایی). کوکی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
کوکی (بازیکن فوتبال)
کوکی (مسجدسلیمان)
کوکی (بازیکن فوتبال)
کوکی (مسجدسلیمان)
wiki: بخش مرکزی شهرستان مسجدسلیمان در استان خوزستان ایران است.
این روستا در دهستان جهانگیری قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
این روستا در دهستان جهانگیری قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.
wiki: کوکی (مسجدسلیمان)
دانشنامه آزاد فارسی
کوکی (cookie)
قطعه ای از یک متن کوتاه که وب سایتها در پوشه Cookie یا فایل Cookie.txt رایانه کاربر ذخیره می کنند. این فایل ها عمدتاً با هدف ردیابی علائق کاربران یا حفظ ارتباط بعدی کاربر با سایت اینترنتی در رایانه کار برقرار می گیرند. کوکی در عین حال قادر است اولویت ها و رمز عبور کاربر را نیز حفظ کند. در هنگام نیاز به داده های ذخیره شده در کوکی ها، دستورالعمل های خاصی از جانب سرور به مرورگر رایانه کاربر ارسال می گردد. در اصل کوکی ها علائم شناسایی بودند که بیشتر در سیستم های یونیکس مورد استفاده قرار می گرفتند.
قطعه ای از یک متن کوتاه که وب سایتها در پوشه Cookie یا فایل Cookie.txt رایانه کاربر ذخیره می کنند. این فایل ها عمدتاً با هدف ردیابی علائق کاربران یا حفظ ارتباط بعدی کاربر با سایت اینترنتی در رایانه کار برقرار می گیرند. کوکی در عین حال قادر است اولویت ها و رمز عبور کاربر را نیز حفظ کند. در هنگام نیاز به داده های ذخیره شده در کوکی ها، دستورالعمل های خاصی از جانب سرور به مرورگر رایانه کاربر ارسال می گردد. در اصل کوکی ها علائم شناسایی بودند که بیشتر در سیستم های یونیکس مورد استفاده قرار می گرفتند.
wikijoo: کوکی
گویش مازنی
فاخته
/kookey/ فاخته
پیشنهاد کاربران
کوکی دو معنی دارد: ۱. شیرینی و دومین یک عروسک است.
یک شخصی به نام جئون جونگ کوک این عروسک را دارد همچنین این مرد جذاب ، عضو بی تی اس یکی از گروه های کیپاپ در کره هست که به طرفداران آن گروه آرمی می گویند، من خودم آرمی هستم. آرمی ها تایید کنند💜
یک شخصی به نام جئون جونگ کوک این عروسک را دارد همچنین این مرد جذاب ، عضو بی تی اس یکی از گروه های کیپاپ در کره هست که به طرفداران آن گروه آرمی می گویند، من خودم آرمی هستم. آرمی ها تایید کنند💜
کوکی ( Cookie )
کوکی ها، بسته های اطلاعاتی کوچکی روی رایانه ی شما هستند که سرویس های مختلف برای ردیابی شما استفاده می کنند؛ مثلا Gmail برای به یادآوردن شما، کوکی ها را به کار می برد و بنابراین، نیازی نیست که هر بار اطلاعات خود را برای ورود به حساب تان وارد کنید.
کوکی با کلوچه نوعی شیرینی به قول ترک ها با کؤکه نوعی نان شیرین و نوعی شیرینی ارتباط معنایی دارد زیر کوکی در انگلیسی نوعی شیرینی است. و در اصطلاع اینترنتی ابزار فریب و جذب مشتری و کار بر هستند. البته غذای کوکو که از تخم مرغ درست می شود با آن همریشه است
کوکی ها، بسته های اطلاعاتی کوچکی روی رایانه ی شما هستند که سرویس های مختلف برای ردیابی شما استفاده می کنند؛ مثلا Gmail برای به یادآوردن شما، کوکی ها را به کار می برد و بنابراین، نیازی نیست که هر بار اطلاعات خود را برای ورود به حساب تان وارد کنید.
کوکی با کلوچه نوعی شیرینی به قول ترک ها با کؤکه نوعی نان شیرین و نوعی شیرینی ارتباط معنایی دارد زیر کوکی در انگلیسی نوعی شیرینی است. و در اصطلاع اینترنتی ابزار فریب و جذب مشتری و کار بر هستند. البته غذای کوکو که از تخم مرغ درست می شود با آن همریشه است
《 پارسی را پاس بِداریم》
کوکی =cookie
کارپایه یِ این نام دَر :
اِنگِلیسی : to cook
آلمانی : kochen
این واژه هَم ریشه با کاک ( شیرینیِ کاک ) وَ کوکو ( کوکو سَبزی ، کوکو سیب زَمینی، . . . ) اَست ،
می تَوان به جایِ کوکی :
کاکی ، قَندی ( خُروس قَندی )
دَر سِپِهرِ رایِشی به جایِ کاربُردِ اَبزارِ فَریب می تَوان گُفت:
فَریبانه ، فَریبه ، فَریبَن یا برایِ مَزاک ( مِزاح ) وُ شوخی :
غاغالی لی ( قاقالیلی )
کوکی =cookie
کارپایه یِ این نام دَر :
اِنگِلیسی : to cook
آلمانی : kochen
این واژه هَم ریشه با کاک ( شیرینیِ کاک ) وَ کوکو ( کوکو سَبزی ، کوکو سیب زَمینی، . . . ) اَست ،
می تَوان به جایِ کوکی :
کاکی ، قَندی ( خُروس قَندی )
دَر سِپِهرِ رایِشی به جایِ کاربُردِ اَبزارِ فَریب می تَوان گُفت:
فَریبانه ، فَریبه ، فَریبَن یا برایِ مَزاک ( مِزاح ) وُ شوخی :
غاغالی لی ( قاقالیلی )
کلمات دیگر: