تعشیر. [ ت َ ] ( ع مص ) ده یک اموال قوم گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ده تن ساختن قوم چنانکه نه بودند و یکی بر آنها افزود و عده به ده تمام گشت. ( از اقرب الموارد ). || به ده زبان بانگ کردن خر و زاغ به یک دم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). به یک دم ده بار بانگ کردن خر و کلاغ. ( از اقرب الموارد ). || ده ماه برآمدن بر آبستنی اشتر. || ده آیت کردن مصحف را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || شکستن و ده پاره شدن قدح. || بیمار کردن دوستی دل کسی را. ( از اقرب الموارد ).
تعشیر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
۱. گرفتن یک دهم از مال کسی.
۲. دهمی شدن.
۳. ده تا کردن.
۲. دهمی شدن.
۳. ده تا کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تقسیم آیات قرآن به دسته های ده تایی را تعشیر گویند.
پیش از آن که آیات قرآن شماره گذاری شود، برای دسته بندی آیات یک سوره ، هر ده آیه را به نام «عشر» جدا می کردند و این عمل را «تعشیر قرآن» می نامیدند و برای نشان دادن آن، علامت «ع» را می گذاشتند.گفته شده، تجزیه قرآن به عشر و خمس توسط حجاج بن یوسف یا مامون عباسی یا به دستور آن ها انجام شده است.
عناوین مرتبط
۱. ↑ جمعی از محققان، قاموس القرآن الکریم (المدخل)، ج۲، ص۱۴۵۷.۲. ↑ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۱.
...
پیش از آن که آیات قرآن شماره گذاری شود، برای دسته بندی آیات یک سوره ، هر ده آیه را به نام «عشر» جدا می کردند و این عمل را «تعشیر قرآن» می نامیدند و برای نشان دادن آن، علامت «ع» را می گذاشتند.گفته شده، تجزیه قرآن به عشر و خمس توسط حجاج بن یوسف یا مامون عباسی یا به دستور آن ها انجام شده است.
عناوین مرتبط
۱. ↑ جمعی از محققان، قاموس القرآن الکریم (المدخل)، ج۲، ص۱۴۵۷.۲. ↑ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۵۱.
...
wikifeqh: تعشیر
کلمات دیگر: