گوشهای ازبزمگاه، قسمتی ازمجلس عیش وعشرت
( اسم ) گوشه ای از بزمگاه
گوشه و طرفی از بزمگاه طرفی و گوشه باشد از بزم و مصغر اوست .
( اسم ) گوشه ای از بزمگاه
گوشه و طرفی از بزمگاه طرفی و گوشه باشد از بزم و مصغر اوست .
نظامی .
نظامی .
نظامی .
(همای و همایون خواجوی کرمانی ، از شرفنامه و آنندراج ).
بزمة. [ ب َ م َ ] (ع اِ) یک بار خوردن . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). خوردن یک بار در شبانروزی . (از مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || وزن سی درم . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).