کلمه جو
صفحه اصلی

بزمه

فرهنگ فارسی

گوشهای ازبزمگاه، قسمتی ازمجلس عیش وعشرت
( اسم ) گوشه ای از بزمگاه
گوشه و طرفی از بزمگاه طرفی و گوشه باشد از بزم و مصغر اوست .

لغت نامه دهخدا

( بزمة ) بزمة. [ ب َ م َ ] ( ع اِ ) یک بار خوردن. ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). خوردن یک بار در شبانروزی. ( از مهذب الاسماء نسخه خطی ). || وزن سی درم. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
بزمه. [ ب َ م َ / م ِ ] ( اِ ) گوشه و طرفی از بزمگاه. ( برهان ) ( شرفنامه منیری ). طرفی و گوشه ای باشد از بزم و مصغر اوست. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). بمعنی بزم ، و سیف اﷲ نوشته که ها برای تصغیر است ، و در سراج اللغات نوشته گوشه ای از بزم. در اینصورت «هاء» برای نسبت است. ( غیاث اللغات ). گوشه بزمگاه است. ( فرهنگ شعوری ) :
در آن بزمه خسروانی خرام
درافکن می خسروانی بجام.
نظامی.
رومی و زنگیش چو صبح دورنگ
رزمه روم داد و بزمه زنگ.
نظامی.
حجله و بزمه بزرکاری
حجله عودی و بزمه گلناری.
نظامی.
ارم نقشی از بزمه بزم اوست
قیامت نموداری از رزم اوست.
( همای و همایون خواجوی کرمانی ، از شرفنامه و آنندراج ).

بزمه . [ ب َ م َ / م ِ ] (اِ) گوشه و طرفی از بزمگاه . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). طرفی و گوشه ای باشد از بزم و مصغر اوست . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). بمعنی بزم ، و سیف اﷲ نوشته که ها برای تصغیر است ، و در سراج اللغات نوشته گوشه ای از بزم . در اینصورت «هاء» برای نسبت است . (غیاث اللغات ). گوشه ٔ بزمگاه است . (فرهنگ شعوری ) :
در آن بزمه ٔ خسروانی خرام
درافکن می خسروانی بجام .

نظامی .


رومی و زنگیش چو صبح دورنگ
رزمه ٔ روم داد و بزمه ٔ زنگ .

نظامی .


حجله و بزمه ٔ بزرکاری
حجله عودی و بزمه گلناری .

نظامی .


ارم نقشی از بزمه ٔ بزم اوست
قیامت نموداری از رزم اوست .

(همای و همایون خواجوی کرمانی ، از شرفنامه و آنندراج ).



بزمة. [ ب َ م َ ] (ع اِ) یک بار خوردن . (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). خوردن یک بار در شبانروزی . (از مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). || وزن سی درم . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).


فرهنگ عمید

گوشه ای از بزمگاه، قسمتی از مجلس عیش و عشرت: ارم نقشی از بزمهٴ بزم اوست / قیامت نموداری از رزم اوست (خواجوی کرمانی: لغت نامه: بزمه ).

دانشنامه عمومی

بزمه (فریدون شهر)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان فریدون شهر در استان اصفهان ایران است.این روستا در دهستان برف انبار قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۴۳۰ نفر (۳۳۶خانوار) بوده است.بزمه مردمانی بختیاری و از سادات موسوی هستند که در دامنه های زاگرس سکنا گزیداند و به زبان بختیاری صحبت میکنند

پیشنهاد کاربران

از بزم و شادی میاد


کلمات دیگر: