( اسم ) پنبه زن
پنبه وز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پنبه وز. [ پَم ْ ب َ / ب ِ وَ ] ( نف مرکب ) پنبه زن. پنبه بز. حلاّج. نداف. ( برهان قاطع ) :
سر انا الحق نبود در سر هر پنبه وز
لایق حلاج بود مرتبه دار عشق.
سر انا الحق نبود در سر هر پنبه وز
لایق حلاج بود مرتبه دار عشق.
نزاری قهستانی ( از جهانگیری ).
فرهنگ عمید
= پنبه زن
پنبهزن#NAME?
کلمات دیگر: