رسوا شده مفتضح .
دهل دریده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دهل دریده. [ دُ هَُ دَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) رسوا و بی آبرو و رسوا شده. ( ناظم الاطباء ). کنایه از رسواست. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). کنایه از رسوا شده باشد. ( برهان ). || خاموش. ( از غیاث ) ( از آنندراج ).
فرهنگ عمید
رسوا، بی آبرو، رسواشده.
کلمات دیگر: