( اسم ) آوازی که بدان گربه را خوانند مقابل پیشت ( که برای راندن گربه استعمال شود ).
پیش پیش
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(ق مر. ) جلو جلو، پیشاپیش .
لغت نامه دهخدا
پیش پیش . (اِ صوت ) آوازی که بدان گربه را خوانند. کلمه ای که بدان گربه را خوانند. صوتی است خواندن گربه را، مقابل پیشْت ْ [ ش ْ ت ْ ] که برای راندن گربه است .
پیش پیش. ( اِ صوت ) آوازی که بدان گربه را خوانند. کلمه ای که بدان گربه را خوانند. صوتی است خواندن گربه را، مقابل پیشْت ْ [ ش ْ ت ْ ] که برای راندن گربه است.
پیش پیش. ( ق مرکب ) جلوجلو. پیشا پیش. تقدم. ترجمه قدام. و گاهی «از» بر آن داخل کنند و از پیش پیش گویند :
زانکه هر مرغی بسوی جنس خویش
میپرد او در پس جان پیش پیش.
سوی قوم خود دوید او پیش پیش.
از پیش پیش مشعل دولت روان بود.
علم پس پیش پیش مردگان چیست.
پیش پیش. ( ق مرکب ) جلوجلو. پیشا پیش. تقدم. ترجمه قدام. و گاهی «از» بر آن داخل کنند و از پیش پیش گویند :
زانکه هر مرغی بسوی جنس خویش
میپرد او در پس جان پیش پیش.
مولوی.
شیر را چون دید محو ظلم خویش سوی قوم خود دوید او پیش پیش.
مولوی.
آنرا که پیر و دل روشن روان بوداز پیش پیش مشعل دولت روان بود.
تأثیر.
گذشتن از جهان گر خسروی نیست علم پس پیش پیش مردگان چیست.
تأثیر.
پیش پیش . (ق مرکب ) جلوجلو. پیشا پیش . تقدم . ترجمه ٔ قدام . و گاهی «از» بر آن داخل کنند و از پیش پیش گویند :
زانکه هر مرغی بسوی جنس خویش
میپرد او در پس جان پیش پیش .
شیر را چون دید محو ظلم خویش
سوی قوم خود دوید او پیش پیش .
آنرا که پیر و دل روشن روان بود
از پیش پیش مشعل دولت روان بود.
گذشتن از جهان گر خسروی نیست
علم پس پیش پیش مردگان چیست .
زانکه هر مرغی بسوی جنس خویش
میپرد او در پس جان پیش پیش .
مولوی .
شیر را چون دید محو ظلم خویش
سوی قوم خود دوید او پیش پیش .
مولوی .
آنرا که پیر و دل روشن روان بود
از پیش پیش مشعل دولت روان بود.
تأثیر.
گذشتن از جهان گر خسروی نیست
علم پس پیش پیش مردگان چیست .
تأثیر.
گویش مازنی
/pish pish/ جلوجلو از قبل - لفظی برای فراخواندن گربه
۱جلوجلو از قبل ۲لفظی برای فراخواندن گربه
پیشنهاد کاربران
پیشپیشیدن = گربه را صدا کردن.
کلمات دیگر: