شرط و عهد و پیمان
پیغان
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
(پِ ) (اِ. ) پیمان ، عهد.
لغت نامه دهخدا
پیغان . (اِ) شرط و عهد و پیمان . || هرزه . (برهان ). بیهوده .
پیغان . (اِخ ) دهی جزء دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 13 هزارگزی جنوب کلیبر و 2 هزارگزی شوسه ٔ اهربه کلیبر. کوهستانی ، معتدل ، دارای 276 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ پیغان و چشمه . محصول آنجا غلات و گردو. شغل اهالی آن زراعت و گله داری ، صنایع دستی مردم آن گلیم بافی و راه آنجا مالروست . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
پیغان. ( اِخ ) دهی جزء دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 13 هزارگزی جنوب کلیبر و 2 هزارگزی شوسه اهربه کلیبر. کوهستانی ، معتدل ، دارای 276 تن سکنه. آب آن از رودخانه پیغان و چشمه. محصول آنجا غلات و گردو. شغل اهالی آن زراعت و گله داری ، صنایع دستی مردم آن گلیم بافی و راه آنجا مالروست. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).
پیغان. ( اِ ) شرط و عهد و پیمان. || هرزه. ( برهان ). بیهوده.
پیغان. ( اِ ) شرط و عهد و پیمان. || هرزه. ( برهان ). بیهوده.
فرهنگ عمید
۱. پیمان، عهد.
۲. شرط.
۲. شرط.
دانشنامه عمومی
پیغان (یا پیغام) منطقه ای توریستی در ایران است که در دهستان پیغان چایی شهرستان کلیبر واقع شده است که ۷۸۵ نفر جمعیت دارد. منطقه پیغان شامل دو روستا هست که یکی پیغام بالا ویکی دیگر پیغام پایین است وحدودا فاصله دو کیلومتری از هم قرار دارند واهالی روستای پیغام بالا از سال 1340 به تدریج به دلیل کمبود آب و عدم دسترسی به راه های اصلی و کمبود مراتع به پیغام پایین مهاجرت نمودند و اکنون روستای پیغام بالا کمتر از 10 خانوار دارد وامام زاده ایی هم در روستای پیغام بالا وجود دارد و زوار به زیارت رفته و نذر و نیاز می کنند و در جنب امام زاده کوهی استوار و بلند وجود دارد به نام سو ایور داغی که از بالای کوه یاد شده مناطقی از کشور آذربایجان مشاهده می شود. پیغام سرسبز و پر از جاذبه های گوناگون است ونزدیکی های روستا مناطق جنگلی است ومعدن آلومنیم نفلین سنیت هم در آنجا قرار دارد ودارای چشمه ها ودره های عمیق و پر شوری دارد و جاده آسفالته تا پیغام بالا وجود دارد واز روستای پیغام پایین دره ای تا شهر کلیبر وجود دارد به نام دره پیغام که جاذبه بی نظیری داردکه دره پراز درختان گیلاس گردو و زغال اخته و غیره می باشد.
فهرست شهرهای ایران
فهرست شهرهای ایران
wiki: پیغان
پیشنهاد کاربران
شرایط، سامه
ریشه، اصل، تبار، بن
کلمات دیگر: