نصيحت کردن , اگاهانيدن , توصيه دادن , قضاوت کردن , پند دادن , رايزني کردن , منصرف کردن , بازداشتن(کسي ازامري) , دلسردکردن
انصح
عربی به فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی أَنصَحُ: نصیحت می کنم
ریشه کلمه:
نصح (۱۳ بار)
«أَنْصَح» از مادّه «نُصح» (بر وزن قفل) به معنای خلوص و بی غل و غش بودن است. لذا «ناصح العسل» به معنای عسل خالص است، سپس این تعبیر در مورد سخنانی که از روی نهایت خلوص نیت و خیرخواهی و بدون تقلب و فریب و تزویر گفته می شود، به کار رفته است.
ریشه کلمه:
نصح (۱۳ بار)
«أَنْصَح» از مادّه «نُصح» (بر وزن قفل) به معنای خلوص و بی غل و غش بودن است. لذا «ناصح العسل» به معنای عسل خالص است، سپس این تعبیر در مورد سخنانی که از روی نهایت خلوص نیت و خیرخواهی و بدون تقلب و فریب و تزویر گفته می شود، به کار رفته است.
wikialkb: أَنْصَح
کلمات دیگر: