بندال
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
انسداد پیشروی معمول چرخندها و واچرخندهای مهاجر از غرب به شرق در بزرگمقیاس
فرهنگستان زبان و ادب
{blocking , blocking action} [علوم جَوّ] انسداد پیشروی معمول چرخندها و واچرخندهای مهاجر از غرب به شرق در بزرگ مقیاس
واژه نامه بختیاریکا
بندار؛ گرفتار؛ اسیر
پیشنهاد کاربران
سیریش . ول نکن
بند ال=بندال : ابزاری و وسیله ای برای بند کردن
اسم فاعلی، سریش، چسب، هر آنچه که اشیا و افراد و گروهها را به هم پیوند می زند.
وندال= بندال.
اسم فاعلی، سریش، چسب، هر آنچه که اشیا و افراد و گروهها را به هم پیوند می زند.
وندال= بندال.
کلمات دیگر: