کلمه جو
صفحه اصلی

کیکه

لغت نامه دهخدا

( کیکة ) کیکة. [ ک َ ک َ ] ( ع اِ ) خایه مرغ ، و اصل آن کَیْکیّة است. ج ، کیاکی. کُیَیْکة و کُیَیْکیة مصغر آن. ( ازمنتهی الارب ) ( آنندراج ). تخم مرغ خانگی. کَیْکیّة. ( ناظم الاطباء ). تخم مرغ ، و اصل آن کَیْکیة و ج ، کیاکی وتصغیر آن کییکة و کییکیة است. ( از اقرب الموارد ).

کیکة. [ ک َ ک َ ] (ع اِ) خایه ٔ مرغ ، و اصل آن کَیْکیّة است . ج ، کیاکی . کُیَیْکة و کُیَیْکیة مصغر آن . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ). تخم مرغ خانگی . کَیْکیّة. (ناظم الاطباء). تخم مرغ ، و اصل آن کَیْکیة و ج ، کیاکی وتصغیر آن کییکة و کییکیة است . (از اقرب الموارد).


دانشنامه عمومی

کیکه شهری در شهرستان بورزانگا در استان بام در بورکینافاسوی شمالی است و جمعیت آن ۸۳۱ نفر است.

واژه نامه بختیاریکا

( کِیکه ) مغز بلوط بدون پوست


کلمات دیگر: