صفحه اصلی
به هم ریختن
بستن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
فارسی به انگلیسی
disarrange
فارسی به عربی
إرْباک
مترادف و متضاد
disassemble
(فعل)
مجزا کردن، پیاده کردن، سوا کردن، به هم ریختن
واژه نامه بختیاریکا
زن وا زن؛ ور قِتِنیدِن؛ ور هُلُفنیدِن
پیشنهاد کاربران
ولو/ولاو کردن
کلمات دیگر: