کلمه جو
صفحه اصلی

به تاخیر انداختن

فارسی به انگلیسی

defer, delay, hinder, impede, prorogue, stall


فارسی به عربی

تاخیر

مترادف و متضاد

delay (فعل)
تاخیر کردن، عقب انداختن، به تاخیر انداختن، به تاخیر افتادن، بتاخیر انداختن، معطل کردن، معوق گذاردن

واژه نامه بختیاریکا

وَندِن بِه لیم


کلمات دیگر: