کلمه جو
صفحه اصلی

بنکن

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- آهنی باشد پهن با دستهای چوبی که بهر دو طرف آن دو ریسمان بندند . یک شخص دست. آنرا و دیگری ریسمانهارا بگیرد و زمین را بدان هموار کنند . ۲ - کج بیل باغبانی . ۳ - قلابی که بدان علف هرزه را از کشتزار بر کنند .
کج بیل باغبانی . یا قلابیکه بدان علف هرزه را از کشتزار برمی کنند .

فرهنگ معین

(بُ کَ ) ( اِ. ) کج بیل باغبانی .

لغت نامه دهخدا

بنکن. [ ب َ ک َ ] ( اِ ) آهنی باشد پهن و دسته ای از چوب بر آن نصب کرده باشند و بهر دو طرف آن دو ریسمان بندند. یک شخص دسته آنرا و دیگری ریسمانها را بگیرند و زمین را بدان هموار کنند و به عربی آنرا مسواة و منسقه خوانند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) . و با این شرح معلوم میشود که به فتح صحیح نیست و بضم اولی است چه معنی آن بن کن یعنی بیخ کن است. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).

بنکن. [ ب ُ ک َ ] ( اِ ) کج بیل باغبانی. || قلابی که بدان علف هرزه را از کشتزار برمی کنند. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ).

بنکن . [ ب َ ک َ ] (اِ) آهنی باشد پهن و دسته ای از چوب بر آن نصب کرده باشند و بهر دو طرف آن دو ریسمان بندند. یک شخص دسته ٔ آنرا و دیگری ریسمانها را بگیرند و زمین را بدان هموار کنند و به عربی آنرا مسواة و منسقه خوانند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ) . و با این شرح معلوم میشود که به فتح صحیح نیست و بضم اولی است چه معنی آن بن کن یعنی بیخ کن است . (انجمن آرا) (آنندراج ).


بنکن . [ ب ُ ک َ ] (اِ) کج بیل باغبانی . || قلابی که بدان علف هرزه را از کشتزار برمی کنند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).


فرهنگ عمید

پل‌کش#NAME?


= پل کش

دانشنامه عمومی

بن کن، روستایی از توابع بخش چاه دادخدا شهرستان قلعه گنج در استان کرمان ایران است.
این روستا در دهستان مارز قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۳۳ نفر (۱۰خانوار) بوده است.

کج بیل.


واژه نامه بختیاریکا

( بُن کَن ) ریشه کن؛ مایه کوبی
( بُن کن ) ریشه درار


کلمات دیگر: