کلمه جو
صفحه اصلی

تیردار

مترادف و متضاد

arrowy (صفت)
تند، سرتیز، پیکانی، تیر مانند، تیردار، سهمی

گویش مازنی

/tir daar/ توت نر که از برگ هایش برای تغذیه کرم ابریشم استفاده می شود

توت نر که از برگ هایش برای تغذیه کرم ابریشم استفاده می شود ...


واژه نامه بختیاریکا

کماندار


کلمات دیگر: