کلمه جو
صفحه اصلی

کیخا

فرهنگ فارسی

مخفف کدخدا ٠ شکست. کدخدا ٠

لغت نامه دهخدا

کیخا. (اِخ ) دهی از بخش میان کنگی است که در شهرستان زابل واقع است و 400 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


کیخا.(اِ) مخفف کدخدا. شکسته ٔ کدخدا (پیش بعض طوایف لر وکرد). (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ای بزرگ اُبّه و کیخای ده
دبّه آوردم بیا روغن بده .

مولوی (از یادداشت ایضاً).



کیخا.( اِ ) مخفف کدخدا. شکسته کدخدا ( پیش بعض طوایف لر وکرد ). ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
ای بزرگ اُبّه و کیخای ده
دبّه آوردم بیا روغن بده.
مولوی ( از یادداشت ایضاً ).

کیخا. ( اِخ ) دهی از بخش میان کنگی است که در شهرستان زابل واقع است و 400 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه عمومی

طایفه کیخا در منطقه سیستان، یکی از طوایف سیستان و بلوچستان ایران به شمار می آید و به مفهوم «کی خواه» تعبیر می شود و دارای هفت تیره می باشد. توجه شود نسب کیخا با نسب کهخا متفاوت است چرا که پیشینهٔ اکثر نسب کهخا به روستای ژاله ای که هم اکنون زیر مجموعهٔ شهر بنجار است می رسد، شاید لغت کهخا و کیخا از نظر شنوایی شباهتی به یکدیگر داشته باشد ولی معنایی بس متفاوت دارد، کلمهٔ کیخا به دو بخش "کی + خواه" بوده است، "کی " به معنای "پادشاه پادشاهان" و "خواه" به معنای "خواستن"استپس معنای کلی آن به صورت "پادشاه خواه یا پادشاه طلب " است، که پیشینهٔ آن به دوران پادشاهان پیشدادی بر می گردد مانند کیخسرو ،کیقباد و..
کیخای پلاسی
کیخای عسگری
کیخای عودی (سدکی)
کیخار چپتی
کیخای شاه بیگی
کیخای ته رودی
کیخای کندری
ولی کلمه کهخا خرد شدهٔ کلمهٔ "کدخدا" به معنی صاحب خانه، بزرگ منطقه یا فرماندار است،البته نظر دوم نیز وجود دارد و آن اینکه در منطقه سیستان فامیل کیخا را در محاوره گاهاً به صورت شکسته کخا و کهخا صدا می نمایند، توجه کنید که در لغت نامهٔ دهخدا واژهٔ کیخا را در "قوم کرد و لر" و زبان و لهجهٔ آن ها خرد شده کدخدا می داند، که به علت نبود شباهتی بین فرهنگ و زبان و حتی نبود همسایگی بین سیستان و لرستان یا سیستان و کردستان این معنی برای طایفه کیخا در سیستان قابل استناد نیست.البته بر اساس بررسی های اولیه حاکم فارس از حاکم سیستان تقاضای نیرو می نمایند که در بین این افراد آقا یا آقایان کیخا نیز بوده اند که بعداً به دلیل طولانی بودن بعد مسافت در آن دیار باقی مانده و با افرادی از ایل قشقایی ازدواج می نمایند و نسل آن ها در مرکز و غرب کشور منتشر می شود و این داستان مستندا قابل ارائه می باشد .براساس کتاب تاریخ سیستان نوشته جی پی تیت :بازماندگان اصیل سیستانی که توانستتدنسل خودراازحمله ازبک ها،تیموریان،و...نجات دهندشامل کیخا،کیانی،ارباب زهی،پهلوان وکمالی
براساس نوشته ملک شاه حسین در کتاب احیا الملوک، از کیخای پلاسی به عنوان تیره معتبر کیخا یاد شده، که در منطقه پشت منطقه زره(سیستان)سکونت اختیار کرده اند. یک سند تاریخی موجود که در سال ۱۱۵۳ هجری به رشته تحریر درآمده است محل این قریه را در جنوب اله آباد که به میرزایی مشهور بوده ذکر می کند برخی از معمرین تیره پلاسی بر این عقیده اند که فرزندان عبداله سیاه پلاس اند اما خیمه یا چادر سیاه که در اصطلاح محلی به نام پلاس مشهور است سر پناه و مسکن جماعت خاصی نبوده و نیست. وعبدا.. نیز در سرزمین حجاز می زیسته است. او مردی بادیه نشین بوده که روزی در غروب آفتاب شترش گم شده، و وی در جستجوی شترش رو به بیابان نهاده و از قضا در زیر روشنایی شفق، نور خیره کننده ای نظر او را به خود جلب می نماید. چون نزدیک می شود با گنجینه ای از جواهرات روبرو شده و دامانش را از جواهرات پر کرده و به برمی گردد. و چون روز دیگر به آنجا می رود اثری از گنج نمی بیند؛ لذا از بیم لو رفتن، با قبیله اش کوچ کرده و به سیستان می رودو در آنجاهمه جزیره و نیزار بود و او کسی را نزد کیان روانه ساخت که مرا جایی ده تا با قبیله خویش سکونت گزینم و بخاطر جا دادن دانه ای جواهر به او می دهد؛ و اکنون در قریه پلاسی، در میان شیله زابل زندگی می کنند.از طایفه مذکور فامیل های شریعی، شریفی، خزاعی، عرفانی، شاکری، قائمی، خالصی، امامی، امام جمعه، توکلی، افشاری وکاظمی پدید آمده اند؛ که مهم ترین آن کاظمی است.کاظمی ها که به عنوان مهم ترین تیره کهخا یاد می شود از نسل علی کاظم در بالاخانه سکونت دارند و در اصل کاظمی های محله کاظمی شهر زابل و حسین آباد از یک تیره می باشند که در کتاب زاد سروان سیستان شرح داده شده است
این تیره به صورت پراکنده در گوشه وکنار سیستان روزگار می گذرانند. اینان خود را وابسته به عساکر افغانی می دانند که به منطقه سیستان مهاجرت کرده اند.احیاالملوک از آنان به عنوان نقیبان و جنگجویان پشت زره(زرنج یا سیستان) یاد می نماید. ضرورت در جابجایی لشکریان نیمروزی (سیستان) که موظف به ایجاد امنیت و دفاع در مقابل مهاجمین ازبک و مغول بوده اند، ایجاب می کرده تا این جماعت رزمنده، وضعیت متحرک وسیاری داشته باشند و در سیستان اقامت نمایند.

کدخدا،کهخدا!برگرفته شده ازتاریخ کیانیان یعنی پاک وبزرگ نیروگرفته از خدا


واژه نامه بختیاریکا

کدخدا

پیشنهاد کاربران

کیخا به معنی کسی که خواهان تخت پادشاهی هست. . کی مانند کیخسرو . کی کاووس. . یا به معنی نیک خواه هم هست یا دوستار نیکی

کیخا اصالتا شاه دوست بودند که ساکن در تختک های دریاچه هامون بودند کیخای اصیل کسانی بودند که در روستای ژاله ای زندگی می کردند و هنوز هم هستند

کیخا از کیخسرو به معنی خسرو پادشاه هم گرفته شده
کیخ =کیخسرو

کی لقب پادشاهان ایرانی و به معنی بزرگ است. کی قباد ، کی خسرو . "خا" یا "خواه" به معنی خواستن می باشد . پس کیخا به معنی کسی است که خواهان و خواستار بزرگی می باشد

در زبان لری بختیاری به معنی کدخدا

کیخا به معناى یکتا پرست و خدا پرست می باشد با تشکر

س رجوع شود به کتاب ملک شاه� حسین نویسنده دو قرن پیش که اصالت فامیل کیخا کهخا پلاسی بوده اند

کیخا به معنای بزرگ میباشد.
در مناطق بختیاری کیخا را به عنوان فردی بزرگ و دارای اعتبار میشناسند . که قاعدتا هم همین است .
کیخایی ها جوانان برومند و تحصیل کرده و قابل احترام احترام دارند.


کلمه ی کیخا به دو بخش"کی" و "خواه"بوده که "کی" به معنای نیک و "خواه" به معنای نیک خواه یا نیک دوست است

کی =خان، بزرگ خاندان
که=بزرگ
مه=کوچک
مثل: کی لهراسب بزرگ مرد کهگیلویه وبویر احمد
از طرفی خا =خواستار وخواهش، خوانده شده معنی میدهد.
کیخا=خوانده شده به بزرگی وسیادت، خان طالب سروری وآقایی.
درمناطق بختیاری نشین، کیخایی ها به مردمانی پاک سرشت ، ایثارگر ، مومن وقدرتمند شناخته میشوند.

کیخایعنی کردارنیک. دوستارنیک. پندارنیک. گفتارنیک. خواهان نیک همه اینهادرطایفه کیخانهفته نهادینده هست

کیخا با اصالت ترین طایفه در سیستان که همیشه به بزرگی شهره و خواهان صلح و آرامش در بین تمام مردمان هستند.

یکی از اصیل ترین فامیل سیستانی است . . .

کیخا از نصب کیخسرو وکیقبادهستند که برادر هستندفرزندان سیاوش و سیاوش فرزندخسرو پرویز هستند که اصالت آنهابر می گردد به زمان ساسانیان که در سیستان سکونت داشتند واصل کیخاها از ورمال هستندکه در کتاب هم آمده است با کیانیان هم وصل میشوندازلحاظ چهره کیخاها اصیل زیبا هستند

کیخا یعنی بزرگ وبزرگ منش افتخارمیکنم که از طایفه بزرگ کیخاهستم وکوچک همه برادران کیخاهستم هرکجا ی میهن که باشید افتخارمن هستید خاندان بزرگ کیخا

کیخا ها اصالتا صیاد هستن و شغل صیادی داشتن

اصل طایفه کهخا یا کاه خواه در روستای ژاله ای هستن و لاغیر بقیه صیادانی بودن در دریاچه هامون و کهخا نیستن

کیخا اصیل ترین و پاک ترین نژاد آریایی است

طبق لغت نامه دهخدا یعنی روغن فروش البته شنیدم اینا بازماندگان خوارج هستند

اول از اینکه بخوام چیزی بگم لطفا ب تمام طوایف احترام بزاریم چون همه سیستانی هستیم ولاغیر دوم اینکه کیخا از کهاخا میاد و کیخسرو که از پادشاهان ایرانی بودن و با افتخار یک کیخا و یک سیستانی هستم و با احترام ب تمام طوایفم استان عیزم سیستا

کیخا به معنی بزرگ وپادشاه هم هست

کیخا
به معنای خواهان پادشاهی میباشد دوستانی که به این طایفه مومن دیندار و دوستار ولایت فقیه هستند توهین کردن خودشان جزو این دسته ها می باشند و از حسادت به این طایفه دارن میسوزند و چیزی دیگر برای گفتن ندارن ممنون از تمامی دوستان

اصل ترین طایفه کیخا در بین دیگر طوایف منتسب طایفه کیخا سدکی توتی هستند این طایفه هم ریشه و همخون در روستای توتی و روستای سدکی در شهرستان سیستان ( زابل ) زندگی می کنند و ریشه آنان به پادشاهان پیشدای و کیانی سیستان می رسد ودر گذشته بین بزرگان این طایفه نظریه ای سینه به سینه وجود داشته است که اصل این طایفه حاصل ازدواج پادشاه گرشاسب ( ویشتاسب ) کیانی پادشاه سیستان با دختر آشوزرتشت پاک هستند و به همین خاطر این نظریه طایفه کیخا عودی از زرتشیان متعصب در دوران ساسانی محسوب می شوندلازم به ذکر است که اکثر طایفه موبدان سیستان در دوران قبل از اسلام را تشکیل می دادندو قدرت این طایفه درهمان دوران بوده است ودردوران بعدی به شدت از قدرت و نفوذ سیاسی و مذهبی این طایفه کاسته شد. .

کیخا یعنی کدخدا

کیخا یعنی بزرگان دین موبدان دین رهبران دین در دین مزدیسنی

کیخا به معنای خواهان تاج و تخت سلطنتی. اصالت کیخا از روس میاد. یک سری در اصفهان و یک سری در سیستان زندگی می کنند

کیخا ب معنی کدخدا و بزرگ زاده هست . در منطقه سکونت ما بر سنگ قبر های گذشته چنین نوشته شده ب عنوان مثال کیخا محمد جواد کیخایی نظام . در قدیم کیخا ها ب عنوان نظم دهنده بودن از طرف پادشاه ها . چون اکثرن داری هیکل تنومند و قد بلند و نترس بودن.

طوایف اصیل وقدیمی وآریایی الاصل ومالکان اصلی سیستان وسرحدات
که توانستندنسل خود را ازحمله تیموریان، مغولها وازبکها نجات دهند شامل:کیخا، کیان زادگان، ارباب زادگان ، پهلوان وکمالی
ودرسرحدات سیستان تمندانی ها واربابهای لادیز
که هرکدام درحکومت شاهان وسلاطین کیانی صاحب منصب بوده اند.
واینهابصورت نسبی وسببی ویک جا ختم میشوند
کیخا:کدخداهای شاهان وسلاطین کیانی
ارباب:وزراءومالیات گیرندهای شاهان وسلاطین کیانی
پهلوان:فرماندهان شاهان وسلاطین کیانی
کمالی:محافظین شاهان وسلاطین کیانی
تمندانیها:سپهسالاران سرحددرعهدشاهان وسلاطین کیانی
اینها صاحبان اصلی این مناطق بوده اندوتازمان ملک محمودسیستانی ( کیانی ) در راس هرم قدرت بوده اندکه توسط نادرافشارازقدرت مخلوع شدند.

کیخا درفرهنگ لغت پارسی به معنی بزرگ. کدخدا. امیر. شهریاروصاحب میباشد
کیخا. واژه ای کهن و پرآوازه است که مولوی نیز در مثنوی ازآن به عنوان صاحب قدرت ومال نام برده وحتا درطول تاریخ دشمنان منصف هم نتوانستند عظمت آن را ندیده بگیرند

کیخا یعنی بزرگ و بااصالت که فامیل کیخا هم در عبادت و هم در سیاست شهره بودند و خوانین بدون مشورت با انها هیچ کاری نمی کردند و تیره معروف کیخا در روستای سکوهه شیب اب زندگی میکنند

کیخا مخفف کدخدا میباشد در قوم بختیاری بزرگان و رهبران طایفه را کیخا میگویند . کی به معنای بزرگی شکوه فَر و بزرگی میباشد
خا به معنای خواه وخاستن میباشد یعنی کسی که برای بزرگی زندگی میکند.

طایفه کیخا بازماندگان پادشاه کیخسرو ( فرزند سیاوش فرزند کیکاووس ) پادشاه سیستان بزرگ می باشندکیخسرو در شاهنامه نماد کامل یک شخصیت برجسته و کامل و یک انسان عاشق میهن، فداکار، دانا و مهربان است و در اعتقاد دینی ایرانیان باستان نیز کیخسرو در شمار جاویدانان درآمده و وعده بازگشت وی داده شده است. در دوران اشکانی و ساسانی بخشی از این طایفه که تیره کیخا عودی ( سدکی ) مشهور هستند طایفه موبدان ، مغان و روحانیون دین زرتشتی ( مزدیسنی ) را بر عهده داشتند بوده است. در تاریخ آمده که فردوسی جهت نگارش و تحقیقات نهایی درباره شاهنامه و اساطیر ایران و تاریخ سیستان چند ماهی را نزد موبد آتشکده کرکوشاه ( که از طایفه کیخا عودی بوده ) آمده است.

در اول سخن همه آفریده ی یکتای بی همتا هستیم
و هر شخص در نزد خداوند جایگاهی دارد
و در مورد طوایف باید بگویم همه قابل احترام هستند و محتما نام آنها دارای معنی و مفهوم است و نقاط ضعف و قوت دارند ۔
ولی با توجه به تحقیق و بررسی باید گفت کیخا دو مفهوم دارد
۱. کیخا در لغت به معنی کدخدا ، بزرگمنش و کسی که برای بزرگ ماندن خدمت میکند
۲. کیخا از ریشه کدخدا یعنی کسی که خدا را میپرستد و دنبال کارهایی است که خداپرستی و خدا ترسی در آن باشد


کیخا به بزرگ طوایف یک قوم میگویند برای مثال در قوم بزرگ لر بختیاری طایفه آسترکی خانواده کیخا مهدی بزرگ ایشان بودند و نسل به نسل خانواده همان کیخا لقبشان میباشد. در اصل کیخا به معنی پادشاه طلبی و قدرتمندی بزرگی میباشد.

با همه ی حرفهایی که زده شد که کیخا ب زبان لری. کردی یعنی پادشاه. یا مرد بزرگ طائفه. یاحتی لقبی بر روی مردهاشناخته شده بود . یا برادر بزرگ را هم ب نام کیخا نام میبردان. ولی این بار من میخوام بگویم کلمه ی کیخا کلمه ایست بالاتراز عشق، ب فردی که دوست داریم میزنیم

کیخا از دولغت کی به معنی پادشاهی و خا از فعل برخاستن تشکیل شده است و به معنی برخاسته از پادشاهی می باشد. که به کیخسرو و کیقباد برمی گردند.

یکی از عموزادگان گرامی درباره موبدی سیستانی که با حکیم شیرین سخنان ابوالقاسم فرودسی درباره تدوین شاهنامه، تاریخ ایران و تاریخ سیستان همپرسه شده بود، اشاره نمودند، نام این موبد گرامی ، موبد یزدان داد سیستانی که جد طایفه کیخاعودی ( سدکی ) و یکی از اجداد ما می باشند. . .


کلمات دیگر: