کلمه جو
صفحه اصلی

بنم

فرهنگ فارسی

بمعنی منم : ( آن یکی ترکی بدو گفت این بنم من نمی خواهم عنب خواهم ازم ) ( مثنوی مولوی )

گویش مازنی

/bannem/ بند شلوار - بند

۱بند شلوار ۲بند


واژه نامه بختیاریکا

( بَنُّم ) بدنام؛ زن یا دختری که بدکاره بودنشان را همه فهمیده اند


کلمات دیگر: