کلمه جو
صفحه اصلی

بنکوه

لغت نامه دهخدا

بنکوه . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارادان است که در بخش گرمسار شهرستان دماوند واقع است . و 295 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1). نام ایستگاه هفتم راه آهن تهران بسوی شمال نیز هست .


بنکوه . [ ب َ ] (اِ) بمعنی اسبغول است که به عربی بذر قطونا گویند. (انجمن آرا). و رجوع به بنگو و بنکو شود.


بنکوه. [ ب َ ] ( اِ ) بمعنی اسبغول است که به عربی بذر قطونا گویند. ( انجمن آرا ). و رجوع به بنگو و بنکو شود.

بنکوه. [ ] ( اِخ ) دهی از دهستان ارادان است که در بخش گرمسار شهرستان دماوند واقع است. و 295 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ). نام ایستگاه هفتم راه آهن تهران بسوی شمال نیز هست.

دانشنامه عمومی

بنکوه ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
بنکوه (دزفول)
بنکوه (گرمسار)

واژه نامه بختیاریکا

( بن کوه * ) خویشاوندان که دراملاک شریک یا همجوار باشند؛ املاک شراکتی


کلمات دیگر: